sokutefaryad.persianblog.ir
حرفهای بیصداحرفهای بیصدا
http://sokutefaryad.persianblog.ir/
حرفهای بیصدا
http://sokutefaryad.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Wednesday
LOAD TIME
2.5 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
18
SSL
EXTERNAL LINKS
19
SITE IP
46.224.2.182
LOAD TIME
2.516 sec
SCORE
6.2
حرفهای بیصدا | sokutefaryad.persianblog.ir Reviews
https://sokutefaryad.persianblog.ir
حرفهای بیصدا
حرفهای بیصدا
http://sokutefaryad.persianblog.ir/1390/9
اوضاع خوب میشه. ولی کی؟ زندگی فعلا روی ملایمش رو بهم نشون میده ملایمی که غوطه ورم در اینکه نمیدونم چی میشه. خدایا برم انصراف بدم؟ نوشته شده در ۱۳٩٠/٩/٢٩ساعت ۱٠:٠۱ ق.ظ توسط سمیرای گندم نظرات . اندیشه ای در سر. نوشته شده در ۱۳٩٠/٩/۱ساعت ٢:۱٦ ب.ظ توسط سمیرای گندم نظرات . Design By : Mihantheme. من زنی سوار بر موج زندگی. گاه غرق میشوم و گاه پیروز. بانک جامع قالب های فارسی. چند روايت معتبر از زندگي. قالب های مهین تم.
حرفهای بیصدا
http://sokutefaryad.persianblog.ir/1390/11
نمیدونم چند نفر از شما توی این مدت به ها.ی.پ.ر ا.س.ت.ار رفته اید منکه هنوز نتونستم برم ولی از دوستان و آشنایان شنیدم و عکسهایی که دیدم راجع به اتفاقاتی که افتاده خیلی متاسف شدم. اگه ایران هم روزی خدای ناکرده مثل ژاپن سونامی بیاد اونوقت فکر کنم همشهریان عزیز اقدام به خوردن همدیگر کنند. بابا آخه چه خبره؟ تصمیم گرفتم که برم برای اون جشن فامیل همسرم. اقوام همسرم یه جورین نسبت به همشون بدبین شدم احساس میکنم که همشون بدجنسن. یعنی من تو عمرم تا این حد ریسک نکرده بودم ها! دلم گرفته. خدایا این دفعه دیگه .
خلق و خوی - حرفهای بیصدا
http://sokutefaryad.persianblog.ir/post/10
یه اخلاق بد که دارم و گاهی خیلی آزارم میده اینه که اگه از کسی ناراحت میشم توی خودم میریزم و نشون نمیدم که طرف رفتارش اشتباه بوده و این اخلاق خیلی آزارم میده. چه کار کنم اصلاح بشم؟ چجور با آدمها مثل خودشون برخورد کنم؟ چجور خلق و خوم و احساساتم رو نشون بدم؟ چرا آدمها اینقدر برای من مهمند؟ یادم باشه که کلاس خودم رو حفظ کنم. یادم باشه که ارزش خودم رو کم نگیرم. یادم باشه که به دیگران اجازه ندم هرجور دوست دارن باهام برخورد کنن. Design By : Mihantheme. من زنی سوار بر موج زندگی. گاه غرق میشوم و گاه پیروز.
حرفهای بیصدا
http://sokutefaryad.persianblog.ir/1391/1
بالاخره رفتم کلاس زبان ثبت نام کردم از هفته دیگه کلاسم شروع میشه. خیلی خوشحالم. حیف که دیر شروع کردم ولی ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است. میخوام مسوولیت زندگیم رو خودم به عهده بگیرم نمیخوام بگذارم هیچ چیز مانع از رسیدن به آرزوهام بشه. قبل از عید تصمیم گرفتم امسال برای بچه اقدام کنم. ولی پشیمون شدم فعلا . احساس میکنم ممکنه بچه دار شدن باعث بشه به بعضی از اهدافم نرسم. نمیدونم شاید دارم اشتباه میکنم. دوستای عزیزم محتاج انرژی مثبت و دعاهاتون هستم هفته بعد امتحان دارم. مرا دعا کنید. سلام به سال جدید.
کاری کردم کارستان... - حرفهای بیصدا
http://sokutefaryad.persianblog.ir/post/13
یعنی من تو عمرم تا این حد ریسک نکرده بودم ها! خودم هم باورم نمیشه نرفتم امتحان بدم. ولی خوب نرفتم دیگه تا ببینیم چه میشه! دارم کار میکنم و هر از چند گاهی گذری به درس میزنم. شنبه ای که تعطیلی دعوت داریم جشن پسردایی همسرم دوست ندارم برم! آخه این همه راه بریم واسه یه مهمونی خصوصی! حالا اگه جشن و بزن و بکوب بود میرفتم از طرفی خودم کلی کار دارم ولی همسر خواست بره بره . دلم گرفته. خدایا این دفعه دیگه . Design By : Mihantheme. من زنی سوار بر موج زندگی. گاه غرق میشوم و گاه پیروز. بانک جامع قالب های فارسی.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
18
مسیح در کوه - پرگار
http://www.pargaar.blogsky.com/1391/02/22/post-226
شرح حال ماست این. جمعه 22 اردیبهشتماه سال 1391. دوش مرغی به صبح مینالید. عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش. یکی از دوستان مخلص را. مگر آواز من رسید به گوش. گفت باور نداشتم که ترا. بانگ مرغی چنین کند مدهوش. گفتم این شرط آدمیت نیست. مرغ تسبیح گوی و ما خاموش. همون حالت خوابیده شروع کردم به نماز خوندن . خیلی چسبید . نمازش که تموم شد یه مقدار صحبت کرد . گفت که یه ورق داشتین الان حکم میزدیم . یکی از بچه ها گفت : آقا! اون نمازت چیه و اون حکم زدنت چیه؟ یه هفته ی قاطی پاتی. تو صنم نمیگذاری که مرا نماز باشد.
پرگار
http://www.pargaar.blogsky.com/1391/07
شرح حال ماست این. پنجشنبه 6 مهرماه سال 1391. تو که اینقده بدت میومد یه مرد بهت آمپول بزنه وقتی داروهاتو گرفتی میرفتی یه جایی که زن بهت آمپول بزنه . چرا اومدی اینجا؟ یاد بیت آخر شعر عا رف نامه ایرج میرز ا افتادم :. چو خوردم سیر از آن شیرین کلوچه. حرامت باد گفت و زد به کوچه. البته بد برداشت نشه . با اون سن و سال شیرین کلوچه که چه عرض کنم تلخ کلوچه هم نبود . آمپول زدنش بیشتر کفاره گناهان بود تا بردن حظ بصر .خلاصه مردم توپی داریم! یکشنبه 2 مهرماه سال 1391. یه هفته ی قاطی پاتی. تو صنم نمیگذاری که مرا نماز باشد.
سفر خوزستان - پرگار
http://www.pargaar.blogsky.com/1391/02/04/post-222
شرح حال ماست این. دوشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1391. این سفر خوزستان سفر جالبی بود . اهواز ، آبادان ، ماهشهر و دزفول . موارد مشهود در سفر مذکور از این قراره :. 1-جاتون خالی . دوبار ماهی جنوب نصیبمون شد . اونم از نوع شوریدش . فهمیدم فقط کله ماهی شمال خوشمزه نیست . کله ماهی جنوب خوردن هم صفایی داره . 3- چقدر قدم زدن تو آبادان صفا داره . چهار ساعت بدون وقفه پیاده روی تو آبادان .ذهنمم مشغول . اصلا خستگی نفهمیدم . یه نکته ای هم فهمیدم که سمبوسه آبادان با اهواز فرق میکنه . آبادانیه خیلی خوشمزه تره. 7- یه رستوران د...
مریض خونه - پرگار
http://www.pargaar.blogsky.com/1391/07/06/post-229
شرح حال ماست این. پنجشنبه 6 مهرماه سال 1391. تو که اینقده بدت میومد یه مرد بهت آمپول بزنه وقتی داروهاتو گرفتی میرفتی یه جایی که زن بهت آمپول بزنه . چرا اومدی اینجا؟ یاد بیت آخر شعر عا رف نامه ایرج میرز ا افتادم :. چو خوردم سیر از آن شیرین کلوچه. حرامت باد گفت و زد به کوچه. البته بد برداشت نشه . با اون سن و سال شیرین کلوچه که چه عرض کنم تلخ کلوچه هم نبود . آمپول زدنش بیشتر کفاره گناهان بود تا بردن حظ بصر .خلاصه مردم توپی داریم! یه هفته ی قاطی پاتی. تو صنم نمیگذاری که مرا نماز باشد. ای دل من ، دل من ، دل من.
پرگار
http://www.pargaar.blogsky.com/page/18
شرح حال ماست این. دوشنبه 16 اسفندماه سال 1389. آن یار که عهد دوستداری بشکست. میرفت و منش گرفته دامن در دست. میگفت دگر باره به خوابم بینی. پنداشت که بعد ازو مرا خوابی هست. یکشنبه 15 اسفندماه سال 1389. من و مدیریت شهری. ۳- نمی دونم چرا اخیرا وقتی تو خیابونا رانندگی می کنم ، یاد آدمایی می افتم که دکتر هفت ، هشت ، ده باری عملشون کرده و بدنشون قرمه قرمه شده . اینقدر که آسفالت کردن و دوباره کندن ، تو گویی ما رو آسفالت کردن . جمعه 13 اسفندماه سال 1389. عرض کردم : خیر . فرمودن : پس سفر خارج هم پر! خلاصه عنایات ا...
آرشیو مطالب وبلاگ - پرگار
http://www.pargaar.blogsky.com/posts
شرح حال ماست این. پنجشنبه 6 مهرماه سال 1391 توسط انوشیروان بهدین. یکشنبه 2 مهرماه سال 1391 توسط انوشیروان بهدین. جمعه 6 مردادماه سال 1391 توسط انوشیروان بهدین. جمعه 22 اردیبهشتماه سال 1391 توسط انوشیروان بهدین. جمعه 22 اردیبهشتماه سال 1391 توسط انوشیروان بهدین. یه هفته ی قاطی پاتی. چهارشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1391 توسط انوشیروان بهدین. چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1391 توسط انوشیروان بهدین. دوشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1391 توسط انوشیروان بهدین. تو صنم نمیگذاری که مرا نماز باشد. ای دل من ، دل من ، دل من. پنجشن...
دل - پرگار
http://www.pargaar.blogsky.com/1391/05/06/post-227
شرح حال ماست این. جمعه 6 مردادماه سال 1391. در برابر توکای بی انتظار به انتظار. بطری خالی با قدری یخ در دست . سر پر از افکار در هم و برهم . سعید در تکاپوی دیگران. صحبت هنوز از تفاوت قندی با پالیزی است . به پیشواز می رود و من در قصه رهیدن از حال. بطری را به هوا پرتاب میکنم. فراتر از تصور بالا رفته . مصرعی به ذهنم می آید:. اندکی یخ باش تا بالا روی. یخ هنوز بالاتر می رود. یه هفته ی قاطی پاتی. تو صنم نمیگذاری که مرا نماز باشد. ای دل من ، دل من ، دل من. لیست کامل عناوین یادداشتها. یادداشت هایی از خودم و شما.
نگاه - پرگار
http://www.pargaar.blogsky.com/1391/07/02/post-228
شرح حال ماست این. یکشنبه 2 مهرماه سال 1391. یه هفته ی قاطی پاتی. تو صنم نمیگذاری که مرا نماز باشد. ای دل من ، دل من ، دل من. لیست کامل عناوین یادداشتها. یادداشت هایی از خودم و شما. یه آسمون که چشم به رام نیست. ایرانویج(سرزمین اصیل اقوام ایرانی). دهه ی شصتی ها. تعداد بازدیدکنندگان : 46690. Powered by blogsky.com.
بغل کردن - پرگار
http://www.pargaar.blogsky.com/1391/02/06/post-223
شرح حال ماست این. چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1391. بعد یه سال و نیم از تولدش برادرزادمو بغل کردم .اتفاقی شد . از تو ماشین آوردمش تو خونه .خیلی سبک بود .اینقدری هم که از من حساب می برد باعث شد تو اون یه دقیقه یا کمتر جم نخوره . یه هفته ی قاطی پاتی. تو صنم نمیگذاری که مرا نماز باشد. ای دل من ، دل من ، دل من. لیست کامل عناوین یادداشتها. یادداشت هایی از خودم و شما. یه آسمون که چشم به رام نیست. ایرانویج(سرزمین اصیل اقوام ایرانی). دهه ی شصتی ها. تعداد بازدیدکنندگان : 46690. Powered by blogsky.com.
پرگار
http://www.pargaar.blogsky.com/page/2
شرح حال ماست این. شنبه 26 فروردینماه سال 1391. ای دل من ، دل من ، دل من. ای دل من ، دل من ، دل من. بینوا ، مضطرا ، قابل من. با همه خوبی و قدر و دعوی. از تو آخر چه شد حاصل من. جز سر شکی به رخساره ی غم؟ می توانستی ای دل ، رهیدن. گر نخوردی فریب زمانه. آنچه دیدی ، ز خود دیدی و بس. هر دمی یک ره و یک بهانه. تا تو ای مست! تا به سرمستی و غمگساری. با فسانه کنی دوستاری. عالمی دایم از وی گریزد. با تو او را بود سازگاری. مبتلایی نیابد به از تو. مبتلایی که ماننده ی او. کس در این راه لغزان ندیده. دیری است کاین قصه گویند.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
19
سکوت
داستان فوق العاده زيباي به رنگ عشق از زندگي خسته شده بود. شقيقه هاش تير مي کشيد . بي تفاوت به ديوار سفيد خيره شده بود. چقدر خسته بود. از نگاهش پيدا بود. تنها اوميدانست. چقدر دوستش داشت؟ اشک تو چشامانش حلقه زده بود اما نمي خواست اشکهايش را ببيند! اين بار هم چيزي نمي شنيد . صدا گفت: صدام مياد؟ ميگم نمي رم. پيشت مي مونم . دوست دارم. مي اي دنبالم؟ به خودش امد: اره . همين الان اومدم گوشي را قطع کرد. چه قدر خوشحال بود. زندگي با عشق و ديگر هيچ.چشمش به جعبه ي روي ميز افتاد هنوز هم درخشش زيبا بود! آدم ها فقط آدم ...
به نام سکوت که بلندترین فریاد من است...
و هیچ کس او نیست. تقدیم به کسانیکه زندگی را در پاکی و شرافت می دانند. عشق پاک را بر هوی و هوس ترجیح می دهند. از لذت گناه متنفرند. و انسانیت کلمه مبهم و موهومی برای آنها نیست. اگر آمدی با طلوع بیا تا حسرت غروب را نخوریم. اگر آمدی هفت شاخه ی گل سرخ یادت نرود. اگر آمدی خرامان خرامان بیا تا نشکند دیواره ی بلوری قلبم. و نپاشد برای لحظه ای آرامشم. راستی یادت نرود بیایی. باید گاهی سکوت کنیم،. شاید خدا هم حرفی برای گفتن داشته باشد. من به خدا معتقدم، حتی اگر ساکت باشد. چگونه از اعماق دل تو را فریاد زنم. عاشقان سک...
✗♥✗ سکوت عشق ✗♥✗
این وبلاگ برای همیشه تعطیل شد . خدانگهدار. دوستان این وبلاگ برای همیشه تعطیل شد. خوبی بدی دیدید حلال کنید. نوشته شده توسط MasouD در ساعت 18 لینک. بسم الله الر ح م ن الر ح يم. و إ ن ی ک اد ال ذ ین ک ف ر وا ل ی ز ل ق ون ک ب أ ب ص ار ه م. ل م ا س م ع وا الذ ک ر و ی ق ول ون إ ن ه ل م ج ن ون. بنر دوستان به طور معمول در قسمت Banner Friend قرار میگیرد. بیشتر عکسایی که توی پست های وبلاگم استفاده میشه طراحی خودمه. ღ س کوت ع شق ღ. متن کوتاه با عکس. اس ام اس عاشقانه. نیستی دارم دق میکنم. اس ام اس سرکاری. عش ق یع نی.
سکوت فروردینی
ه رفتن مهم بود و. با موهای سبز ژولیده در باد. ا موهای قهوهای یک دست. با گیره های سرخ ماهی. یچ کدام را ندیده! حق دارد نمی خوا ند این پرنده ی کوچک. که بر سر زمین گذاشته ایم. که چون میخ ها در پایم فرو رفته اند. و چون شاخه های نرگس در دستانم منتظرند. که با من سیگار می کشند. با موهام سفید می شوند. و در مشت می فشارم شان. این گلوله ی برفی. به سمت تو پرتاپ شده است. با کیسه ای سیاه و چروکیده. از رخت های کار،. ا دست های کار. مجسمه ای از سنگ. که از بخت بد. منت خداي را عز و جل. از دست و زبان كه برآيد. به شانه ام زدی.
نغمه های انتظار
چه کسی میخواهد من وتو ما نشویم* *خانه اش ویران باد. چه کسی میخواهد من وتو ما نشویم* * خانه اش ویران باد. درمان بی قرارییهایم به دنبال بهانه ای بودم تا در مسلخ گاه خستگان نفس بریده. لحظه هایم باشد و تو را یافتم که بهانه همه بهانه هایی یا مهدی. نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم فروردین ۱۳۸۹ساعت 16:23 توسط محمد. حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود اما افسوس که به جای افکارش زخم های تنش را نشانمان دادند و. بزرگترین دردش را بی آبی نامیدند. وبارها گفته ایم یا لیتنی کنت معک! و غافل از رسالت امروزمان. زمين پر از ظلم و س...
حرفهای بیصدا
فکر میکردم که امسال دیگه قبول میشم رتبه ام خوب شده بود ولی. زهی خیال باطل . با فضاحتی که س ا. زم.ا.ن س.ن.ج.ش بار آورد من و خیلیهای دیگه دعوت به مصاحبه نشدیم. به خدا واگذارشون کردم. اتفاق خاصی توی زندگیم نیفتاده جز اینکه سر کارم همش کلاس میرم. تصمیم دارم دویاره تلاش کنم یعنی پوست کلفت تر از من هم هست؟ میخوام که اگه قبول شدم بچه دار بشم! نوشته شده در ۱۳٩۱/٤/٢٩ساعت ٥:٤٩ ب.ظ توسط سمیرای گندم نظرات . دلم برای همه تنگ شده. در قسمتهای بعدی دست آوردهای سفرم رو براتون میگم:. قبل از عید تصمیم گرفتم امسال برای بچه...
سکوت فریاد
حس میکنم احساسم مرده. خودمو حس نمیکنم تاحدی ک ب زنده بودن خودم شک دارم. انگار خیلی وقته توی خودم مردم. میدونم خدا یا صبر من ی اشتباهه. انگار آخر قصه ی من نمیخواد خوب باشه. آره سرنوشت من فیلم هندی نیس که ب خیرو خوشی تموم شه. شکایتی نیس اما صبریم نیس. نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم تیر ۱۳۹۴ساعت0:20توسط آواره. اینجا فقط ی وبلاگ نیست. نوشته شده در سه شنبه بیست و سوم تیر ۱۳۹۴ساعت0:11توسط آواره. از همه ناامیدم حتی خودم. نوشته شده در جمعه نوزدهم تیر ۱۳۹۴ساعت23:35توسط آواره. دیگه حتی نمیخوام چیزی درست شه. فقط گ...
اسب وحشی
دخترانه های شهر من. این روزها گرچه از دلتنگی لبریزیم، ولی حرفمان نمی آید گریه مان نمی آید برای هضم این دلتنگی لعنتی حتی قدم زدنمان نمی آید دلتنگی برای شهری که دارد کنارمان نفس می کشد اما مسموم! حرفمان نمی آید که حرف هایمان گم می شود در هیاهوی جدال بزرگان. گریه مان نمی آید چشمی برای گریه کردنمان نمانده است. توی تاریکی شب، یا نه! توی روشنای روز، جلوی چشم همه، چشم های ما را دزدیده اند. قدم زدنمان نمی آید وقتی می بینیم پاییز است و عاشقانه ترین خیابان این سرزمین را دیوها قرق کرده اند. شما اگر یک جایی دیدید کس...
خالی شدم
میگم که خالی شدم! واژه های کلیدی آزمون نظام مهندسی. در آزمون جزوه باز نظام مهندسی ، شما با 60 سوال تستی روبرو هستید که معمولا بیشتر از. درصد این سوالات بصورت مستقیم از متن مباحث 22 گانه و راهنماهای آن طرح شده است . شما برای پاسخ به این سوالات باید پس از خواندن سوال بتوانید از روی کلماتی که داخل. سوال هستند آن واژه ای که جان سوال است را تشخیص دهید این کلمه یا عبارت براحتی قابل تشخیص است چون موضوع اصلی سوال است و برآن تاکید شده. با مراجعه به این جزوه از روی حروف. 4- فقط بخاطر یک سوال :. کلیدواژه ها در آذر9...
سکوتـــــــ هور
هور یعنی خون،یعنی تا آخرین لحظه ایستادن،هور یعنی فریاد،هور یعنی شهادت های گمنام، هور یعنی مزار شهیدان بی جسد،هور یعنی مزار آبی، هور یعنی. هور یعنی خون،یعنی تا آخرین لحظه ایستادن،هور یعنی فریاد،هور یعنی شهادت های گمنام، هور یعنی مزار شهیدان بی جسد،هور یعنی مزار آبی، هور یعنی. ۲۰ شهریور ۹۲ , ۲۱:۱۷. ۱۱ خرداد ۹۲ , ۱۳:۴۰. با سر خودش را رساند. من مرید حاج منصور عرشی هستم هر چه باداباد. مکالمه ای با خیال راحت. من یک سرهنگ نیستم. حجاب و ریاست جمهوری. من مرید حاج منصور عرشی هستم هر چه باداباد. ا ن ا سائلک م.
سکوتــــــ هور
صدای فریاد است گوش کن میشنوی. از این به بعد ما را اینجا ببینید. نوشته شده در یکشنبه دوازدهم خرداد 1392ساعت توسط ساکن هور. نوشته شده در پنجشنبه پنجم اردیبهشت 1392ساعت توسط ساکن هور. من کربلا دیده ام و درک میکنم. این روزها ضریح قدیمی چه میکشد. نوشته شده در سه شنبه بیستم فروردین 1392ساعت توسط ساکن هور. دادم لباس نوکریم را رفو کنند. شاید دوباره فاطمیه پاره اش کنم. نوشته شده در سه شنبه بیست و نهم اسفند 1391ساعت توسط ساکن هور. دفتر جرم مرا روز جزا باز مکن. من به امید عطای تو گنهکار شدم. خدایا آسمونت متری چند؟