ss201-stories.blogfa.com

ss50-me.blogfa.com

ss50-me - part 9 : Forget Me 4ever

http://www.ss50-me.blogfa.com/post/10/part-9-Forget-Me-4ever

Endless Love Story . :* `*: . Part 9 : Forget Me 4ever. ساره در حالی که گریه می کرد با شال گردنش محکم دست هیون و بست. و بهش گفت : خوبی؟ هیون در حالی که درد تو صورتش موج می زد گفت : آروم باش . من خوبم . بعد صورتش رو برگردوند تا ساره اشکش رو نبینه . همین طور که ساره داستان غش کردن صدف رو تعریف می کرد لحظه به لحظه دهن صدف باز تر. می شد و چشم سارا و نارا گرد تر . و در اخر ساره تونست اخر داستان رو که اون پسره هیون بوده یه جوری ماس مالی کنه . یونگی اون شب برای تنبیه هیون رژیمش رو شکست . ساره : دایی . ساره : لا...

ss50-me.blogfa.com

ss50-me - part 5 : Forget Me 4ever

http://www.ss50-me.blogfa.com/post/6/part-5-Forget-Me-4ever

Endless Love Story . :* `*: . Part 5 : Forget Me 4ever. ساره با سختی تمام در خونه رو باز کرد و به کمک اون پسر صدف رو گذاشتن روی تخت . بعد سریع رفت یه لیوان اب اورد . اول با دست قطره قطره رو صدف اب ریخت ولی انگار نه انگار . انگار خواب خواب بود . پسره همین جور وایساده بود و نگاه می کرد . ساره دید فایده نداره کل لیوان اب رو ریخت صورت صدف . صدف یهو پرید و گفت : ها . چیه؟ چه خبره . کیو اومده رو صحنه؟ دهن ساره یک وجب وا شد . صدف : اه ساره تویی؟ داشتم خواب خوب می دیدم چرا بیدارم کردی؟ ساره : صدف جونم خوبی؟

ss50-me.blogfa.com

ss50-me - part 10 : Forget Me 4ever

http://www.ss50-me.blogfa.com/post/11/part-10-Forget-Me-4ever

Endless Love Story . :* `*: . Part 10 : Forget Me 4ever. ساره خیلی تو خودش بود و فقط با لیوان قهوش بازی می کرد . دایمن که دید ساره حالش خوب نیست گفت : چون اینجا کافی شاپ ادم با کلاس هاست. ساره فقط لبخند زد . دایمن : اگه می خوای می تونیم بریم کافی شاپ های پایین شهری . می خوای بریم؟ ساره : نه همین جا خوبه . یونگی : چته هیون؟ کیو : هیون . آدرس خونه ی این دختره رو داری؟ هیون با حالت عصبی کنترل رو پرت کرد کنار . جونگی : کیو آدرس خونه ی نامزد هیون برا چته؟ هیون وقتی خیلی عصبیه این کار رو می کنه ). جونگی : تایی...

ss50-me.blogfa.com

ss50-me - part 3 : Forget Me 4ever

http://www.ss50-me.blogfa.com/post/4/part-3-Forget-Me-4ever

Endless Love Story . :* `*: . Part 3 : Forget Me 4ever. هیون که ساره رو دید از جاش پرید و گفت : تو؟ ساره یک آن حس کرد آمادگی کامل برای کشتن هیون رو داره . از طرف دیگه از این که فهمیده بود قرار بوده با گروه هیون همکاری کنه خشکش زده بود . رییس که دید داره از چشمای ساره خون می باره دوباره به ساره گفت : حالتون خوبه خانم؟ ساره با غضب تمام به رییس گفت از اون آدم پستی که رو به روتونه بپرسید . رییس خشکش زده بود . ساره روزنامه رو محکم کوبید توی سینه ی هیون و فریاد زد : از این آدم پست بپرسید . لطفا مطالعه بفرمایید .

ss50-me.blogfa.com

ss50-me - part 12 : Forget Me 4ever

http://www.ss50-me.blogfa.com/post/13/part-12-Forget-Me-4ever

Endless Love Story . :* `*: . Part 12 : Forget Me 4ever. تمام بدن ساره خیس عرق شده بود ولی بازم دست بردار نبود . هیون که دید ساره کوتاه نمی اد گفت : خیلی خب باشه . تو بردی . دیگه برای ساره هیچ توانی نمونده بود . فقط تونست یک قدم برداره و بعد از اون مستقیم افتاد. تو بغل هیون . هیون در حالی که ساره رو تو بقلش گرفته بود گفت : هی . دختره ی دست و پا چلفتی . ساره تمام قدرتی که براش باقی مونده بود رو توی مشتش جمع کرد و تا جایی که می تونست. محکم به بازوی هیون کوبید . آه از نهاد هیون بلند شد . اصلا بو نبرد .

lovely-girls-ft4.mihanblog.com

5Lovely.Ft4 - lovely girls,for ever,toghether ep12.2/2

http://lovely-girls-ft4.mihanblog.com/post/35

Lovely Girls Forever Toghether. Lovely girls,for ever,toghether ep12.2/2. داستان از گروه ft4. سلاماینم نیمه دوم قسمت دوازده. این چند روز مثله برق و باد گذشت.در این چند روز بیشتره خوابگاه های بخش ها پر شدن و چندین گروه از کمپ رفتن.تا بالاخره شبه قرعه کشی فرا رسید.مراسم در سالن اصلیه کمپ که در مرکزه کمپ قرار داشت برگزار میشد.یک ساختمون خیلی بزرگ با تمام امکانات.سالن اصلی هر لحظه پرتر می شد و تعداده. صندلی های خالی کم تر می شدن.گروه. هستشمن فقط یه سخنرانی کسل کننده ولی کوتاه می کنم تا بریم سراغه قرعه کشی.

lovely-girls-ft4.mihanblog.com

5Lovely.Ft4 - lovely girls,for ever,toghether ep16

http://lovely-girls-ft4.mihanblog.com/post/41

Lovely Girls Forever Toghether. Lovely girls,for ever,toghether ep16. داستان از گروه ft4. سلامدلم براتون یه ذره شده بود.برین ادامه. اول بگم که ببخشید دیر شد چون یه ذره اش رو نوشته بودم ادامه اش رو الان نوشتم.داشتم از خستگی می مردم. دوما نظر بدین بگین داستان تو این فاز خوبه یا نه؟ که اینجوری خاطره درس می کنن و اینا. سوما اگه درباره ی ادامه ی داستان نظر دارین بگین. حالا بریم سراغ داستان. نمی خندیدن.همون جور ایستاده بودن و به هانا نگاه میکردن.هانا که متوجه شد به چی فکر می کنن گفت:. ما زود تر میریم. عالی بود...

lovely-girls-ft4.mihanblog.com

5Lovely.Ft4 - lovely girls,for ever,toghether ep15

http://lovely-girls-ft4.mihanblog.com/post/40

Lovely Girls Forever Toghether. Lovely girls,for ever,toghether ep15. داستان از گروه ft4. من اومدم.بیوگرافیه گروه رو دیدین؟ من که خیلی باهاش حال کردم.دستت دردنکنه هایمی.میگم یه مصاحبه هم ازشون بزاریم.نظره شما چیه؟ حالا فعلا برین ادامه تا بعد. بچه ها ممکنه از این به بعد هفته ای یه بار یا دوبار داستانو بزارم.فعلا بخونین.سعی کردم به نظراتی که داده بودین عمل کنم. جونگ مین-چی کار میکنی زهره ترک شدم! هیون بدون توجه به جونگ مین رو به بچه ها گروهه. خب اینم آهنگه فایتر،پاشین اجرا کنین ببینم! سریع تمرینارو تموم کن...

lovely-girls-ft4.mihanblog.com

5Lovely.Ft4 - 1/2 lovely girls,for ever,toghether ep12

http://lovely-girls-ft4.mihanblog.com/post/34

Lovely Girls Forever Toghether. 1/2 lovely girls,for ever,toghether ep12. داستان از گروه ft4. اون شب برای همه ی اعضای گروه دابل اس 501 و. سخت گذشت.تا نیمه های شب خواب چشم هیچ کدوم نیومد و با همدیگه گفت و گو میکردن.وقتی هیون،هیونگ و جونگ مین بعد از بحث با گروه. برگشتن،هیونگ و جونگ مین تمام ماجرا رو برای یونگ سنگ و کیو که تو اتاق نشیمن نشسته بودن تعریف کردند. کیو جونگ کوسنی رو از رو مبل برداشت و طرف هیون پرت کرد و گفت:. ده دقه نتونستی خودتو نگه داری.حالا چیکار کنیم؟ ما تا چند ساعت دیگه قرار بود بریم. صبح ر...