teshnegi.blogfa.com

nokhostingam.parsiblog.com

چه دلتنگم .... - خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست !!!!

http://nokhostingam.parsiblog.com/Posts/1579/چه%20دلتنگم%20....

مسابقه وبلاگ نویسی ابلاغ غدیر. خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست! دوشنبه 92 مرداد 21 , ساعت 2:12 عصر. نمی دونم چی باید گفت از اون حرفای شیرینت. نمیشه باورم حالا از این چشمای غمگینت. همیشه ترس تو این بود که من با تو نمی مونم. می گفتی باش کنار من بدون تو پریشونم. نمی گیری سراغ از من کسی که تو خداش بودی. کسی که با تو عاشق شد تو آهنگ صداش بودی. دلم تنگ صدای تو. می خوام باشم کنار تو. دل زخم خورده عاشق. هنوزم چشم به راه تو. چه دلتنگم چه دلتنگم. دارم با غصه می جنگم. چه دلتنگم چه دلتنگم. دارم با غصه می جنگم.

nokhostingam.parsiblog.com

آدم چه چیزهای ساده ای را ندارد... - خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست !!!!

http://nokhostingam.parsiblog.com/Posts/1584/آدم%20چه%20چيزهاي%20ساده%20اي%20را%20ندارد...

خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست! آدم چه چیزهای ساده ای را ندارد. جمعه 93 تیر 6 , ساعت 10:48 عصر. گاهی وقت‌ها دلت می‌خواهد با یکی مهربان باشی، دوستش بداری و برایش چای بریزی. گاهی وقت‌ها، دلت می‌خواهد یکی را صدا کنی، بگویی سلام، می آیی قدم بزنیم؟ گاهی وقت‌ها دلت می‌خواهد یکی را ببینی، شب بروی خانه بنشینی، فکر کنی و کمی برایش بنویسی. آدم چه چیزهای ساده‌ای را ندارد! نوشته شده توسط بانوی مهتاب. نظرات دیگران [ نظر]. لیست کل یادداشت های این وبلاگ. بیا به خودت قول بده ! آدم چه چیزهای ساده ای را ندارد.

nokhostingam.parsiblog.com

افسوس ، آیا چه کس تو را از مهربان شدن با من مایوس می کند؟ - خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست !!!!

http://nokhostingam.parsiblog.com/Posts/1583/افسوس%20،%20%20آيا%20چه%20کس%20تو%20را%20از%20مهربان%20شدن%20با%20من%20مايوس%20مي%20کند؟

خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست! افسوس ، آیا چه کس تو را از مهربان شدن با من مایوس می کند؟ پنج شنبه 92 آذر 7 , ساعت 9:22 صبح. به چشمهای نجیبش که آفتاب صداقت. و دستهای سپیدش که بازتاب رفاقت. و نرمخند لبانش نگاه می کردم. و گاه گاه تمام صورت او را. صعود دود ز سیگار من. و من به آفتاب پس ابر خیره می گشتم. و فکر می کردم. در آن دقیقه که با من نه تاب گفتن و نه طاقت نگفتن بود. و رنج من همه از درد خود نهفتن بود. از این سکوت من آزرده گشت. و نرمخنده نشکفته بر لبش پژمرد. و روی گونه گلگونش را. نظرات دیگران [ نظر].

nokhostingam.parsiblog.com

بودن ما آدمها ... - خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست !!!!

http://nokhostingam.parsiblog.com/Posts/1578/بودن%20ما%20آدمها%20...

خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست! بودن ما آدمها . سه شنبه 92 مرداد 15 , ساعت 7:58 عصر. به اندازه ی یک فنجان قهوه. به اندازه ی چند دقیقه، با من نشسته بود. از خودش گفت ، از قصد آمدنش ، از چرای رفتنش. ساده بود و صمیمی‌. لحنی داشت ، به گوش احساس من ، بی‌ انتها غریب. قهوه‌اش را خورد ، دستم را فشرد و رفت. ماجرای عجیبی ‌ست بودن ما آدم ها. یک نفر برایت چند دقیقه وقت می‌‌گذارد و به اندازه ی خوردن یک قهوه ، چشمانت را به دنیائی تازه باز می‌‌کند. با تاسف نمی‌نویسم. پ ن : برای کسی که هرگز فراموش نخواهد شد .

nokhostingam.parsiblog.com

پدرم - خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست !!!!

http://nokhostingam.parsiblog.com/Posts/1586/پدرم

خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست! شنبه 93 اسفند 2 , ساعت 9:19 صبح. هوا را بغل کردم. و خاطراتم هنوز سیاه پوش رفتنت هستند . و روز رفتنت را خوب یادم هست. از آن پس طنین خنده هایت. هرگز ، در خانه نپیچید. دیگر خیابان ها صدای پایت را زمزمه نکردند. برای همیشه قاب نشین شد. برای پدرم در سالروز رفتنش". نوشته شده توسط بانوی مهتاب. نظرات دیگران [ نظر]. لیست کل یادداشت های این وبلاگ. بیا به خودت قول بده ! آدم چه چیزهای ساده ای را ندارد. افسوس ، آیا چه کس تو را از مهربان شدن با من مایوس می کند؟ گاهی باید رفت تا ماند .

nokhostingam.parsiblog.com

بــــیا به خودت قول بده ... ! - خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست !!!!

http://nokhostingam.parsiblog.com/Posts/1585/بــــيا%20به%20خودت%20قول%20بده%20...%20!

خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست! بیا به خودت قول بده ! یکشنبه 93 مرداد 5 , ساعت 11:56 صبح. بیا به خودت یک قول بده. بیا و بگو . هرکس که پای رفتن داشت. از زندگیت ببری قدمهایش را. هرکس خنده های بی وقفه ات. گریه های بی موقع ات را نفهمید. صدایش را نگاهش را. بیا و قول بده. آنقدر خالی شود اطرافت از. آدمهایی که هیچ هم قرار نیست. برای لحظه هایت باشند. چون نمی خواهند که باشند. گاهی هیچ نیاز نیست کسی. با کلام بگوید که نمی خواهدت. همینکه تردید به جانت انداخت. بیا و قول بده آنقدر لبخند کنار بگذاری. از سر بی حوصلگی.

nokhostingam.parsiblog.com

ترنج - خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست !!!!

http://nokhostingam.parsiblog.com/Posts/1582/ترنج

خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست! سه شنبه 92 آذر 5 , ساعت 2:44 عصر. خط روی طرح ت رنجم می کشی. ریشه ی رویامو آتیش میزنی. حوض فیروزمو ویرون می کنی. انتقام چیو از من میگیری. انتقام چیو از من میگیری. نگو از کجای بارون و غروب. به هراس این دو راهی رسیدم. من دارم عمر و جوونیمو واسه. این یه ذره عشق و دلخوشی میدم. روح ابرا رو پریشون میکنی. ماهو از شبای روشن میگیری. میدونی راهی به فردا ندارم. انتقام چیو از من میگیری. اشک گنجیشکامو در بیار ولی. سوگول باغمو دیونه نکن. همه ی پنجره ها برای تو. اینطوری خونمو ویرونه نکن.

sootak00.blogfa.com

سوتک -

http://sootak00.blogfa.com/post-144.aspx

دختر ها که از آسمان نیفتادند پایین. ما صبح ها شبیه یک فرشته با صورت آرایش دار و لباس های ساتن گلبهی و موهای مرتب از خواب بیدار نمی شویم ،ما صبح ها و گاهی در تمام روز موهای ژولیده داریم ،ما تی شرت و شلوار می پوشیم و شاید دوست نداشته باشیم آینه را ببینیم. ما از خستگی آه می کشیم ،از خستگی مچاله می شویم و آن لحظه ای که خسته ،گوشه ای زانو می زنیم ،هیچ جوره و طبق هیچ معیاری زیبا نیستم. ما سختیم و سختی داریم ،ما گاهی. باید می نوشتم ،باید هنوز هم بنویسم ،باید بنویسید. باید در هر فرصتی. نمیدانم پس از مرگم چه خواه...

nokhostingam.parsiblog.com

گاهی باید رفت تا ماند .... - خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست !!!!

http://nokhostingam.parsiblog.com/Posts/1581/گاهي%20بايد%20رفت%20تا%20ماند%20....

خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست! گاهی باید رفت تا ماند . یکشنبه 92 مرداد 27 , ساعت 3:0 عصر. ماندن همیشه خوب نیست. رفتن هم همیشه بد نیست. گاهی رفتن بهتر است. باید رفت تا بعضی چیزها بماند. اگر نروی هر آنچه ماندنیست خواهد رفت. اگر بروی شاید با دل پر بروی و اگر بمانی با دست خالی خواهی ماند. گاهی باید رفت و بعضی چیزها را که بردنی ست با خود برد، مثل یاد، مثل خاطره، مثل غ ر و ر. و آنچه ماندنی ست را جا گذاشت، مثل یاد، مثل خاطره، مثل لبخند. رفتنت ماندنی می شود وقتی که باید بروی، بروی! رفتن همیشه بد نیست.

dardedel64.blogfa.com

درد دل - داستان های باحال

http://www.dardedel64.blogfa.com/post-185.aspx

کارمندي به دفتر رئيس خود ميرود و ميگويد: "معني اين چيست؟ شما ۲۰۰ دلار کمتر از چيزي که توافق کرده بوديم به من پرداخت کرديد.". رئيس پاسخ مي دهد: "خودم ميدانم. اما ماه گذشته که ۲۰۰ دلار بيشتر به تو پرداخت کردم هيچ شکايتي نکردي. ". کارمند با حاضر جوابي پاسخ ميدهد: "درسته، من معمولا از اشتباههاي موردي ميگذرم اما وقتي تکرار ميشود وظيفه خود ميدانم به شما گزارش کنم.". جوان با تعجب جواب داد: "ماهي ۲۰۰۰ دلار.". ما به کارمندان خود حقوق ميدهيم که کار کنند نه اينکه يک جا بايستند و بيکار به اطراف نگاه کنند.". و سرانجا...