topgirls-story.mihanblog.com

ss50-me.blogfa.com

ss50-me - part 5 : Forget Me 4ever

http://www.ss50-me.blogfa.com/post/6/part-5-Forget-Me-4ever

Endless Love Story . :* `*: . Part 5 : Forget Me 4ever. ساره با سختی تمام در خونه رو باز کرد و به کمک اون پسر صدف رو گذاشتن روی تخت . بعد سریع رفت یه لیوان اب اورد . اول با دست قطره قطره رو صدف اب ریخت ولی انگار نه انگار . انگار خواب خواب بود . پسره همین جور وایساده بود و نگاه می کرد . ساره دید فایده نداره کل لیوان اب رو ریخت صورت صدف . صدف یهو پرید و گفت : ها . چیه؟ چه خبره . کیو اومده رو صحنه؟ دهن ساره یک وجب وا شد . صدف : اه ساره تویی؟ داشتم خواب خوب می دیدم چرا بیدارم کردی؟ ساره : صدف جونم خوبی؟

ss50-me.blogfa.com

ss50-me - part 10 : Forget Me 4ever

http://www.ss50-me.blogfa.com/post/11/part-10-Forget-Me-4ever

Endless Love Story . :* `*: . Part 10 : Forget Me 4ever. ساره خیلی تو خودش بود و فقط با لیوان قهوش بازی می کرد . دایمن که دید ساره حالش خوب نیست گفت : چون اینجا کافی شاپ ادم با کلاس هاست. ساره فقط لبخند زد . دایمن : اگه می خوای می تونیم بریم کافی شاپ های پایین شهری . می خوای بریم؟ ساره : نه همین جا خوبه . یونگی : چته هیون؟ کیو : هیون . آدرس خونه ی این دختره رو داری؟ هیون با حالت عصبی کنترل رو پرت کرد کنار . جونگی : کیو آدرس خونه ی نامزد هیون برا چته؟ هیون وقتی خیلی عصبیه این کار رو می کنه ). جونگی : تایی...

ss50-me.blogfa.com

ss50-me - part 3 : Forget Me 4ever

http://www.ss50-me.blogfa.com/post/4/part-3-Forget-Me-4ever

Endless Love Story . :* `*: . Part 3 : Forget Me 4ever. هیون که ساره رو دید از جاش پرید و گفت : تو؟ ساره یک آن حس کرد آمادگی کامل برای کشتن هیون رو داره . از طرف دیگه از این که فهمیده بود قرار بوده با گروه هیون همکاری کنه خشکش زده بود . رییس که دید داره از چشمای ساره خون می باره دوباره به ساره گفت : حالتون خوبه خانم؟ ساره با غضب تمام به رییس گفت از اون آدم پستی که رو به روتونه بپرسید . رییس خشکش زده بود . ساره روزنامه رو محکم کوبید توی سینه ی هیون و فریاد زد : از این آدم پست بپرسید . لطفا مطالعه بفرمایید .

ss50-me.blogfa.com

ss50-me - part17 : Forget Me 4ever

http://www.ss50-me.blogfa.com/post/19/part17-Forget-Me-4ever

Endless Love Story . :* `*: . Part17 : Forget Me 4ever. ساره تو اتاق رقص مشغول تمرین بود . برای اینکه کاملا بره تو حس صدای آهنگ رو تا آخر کرده بود . به همین خاطر وقتی هیون اومد تو اتاق متوجه نشد . هیون رفت روی صندلی نشست و رقصیدن ساره رو تماشا کرد . بلاخره آهنگ تموم شد و ساره از خستگی همون جا خوابید رو زمین . بعد درحالی که نفس نفس می زد برگشت که بطری آبش رو برداره که یه نفر شروع کرد. با تعجب گفت : هیون! اینجا چه کار می کنی؟ مگه مگه قرار نبود برای اسپاسر لباس بری؟ تو هم بد نمی رقصی ها . هیون : شرط می بندی؟

ss50-me.blogfa.com

ss50-me - part 9 : Forget Me 4ever

http://www.ss50-me.blogfa.com/post/10/part-9-Forget-Me-4ever

Endless Love Story . :* `*: . Part 9 : Forget Me 4ever. ساره در حالی که گریه می کرد با شال گردنش محکم دست هیون و بست. و بهش گفت : خوبی؟ هیون در حالی که درد تو صورتش موج می زد گفت : آروم باش . من خوبم . بعد صورتش رو برگردوند تا ساره اشکش رو نبینه . همین طور که ساره داستان غش کردن صدف رو تعریف می کرد لحظه به لحظه دهن صدف باز تر. می شد و چشم سارا و نارا گرد تر . و در اخر ساره تونست اخر داستان رو که اون پسره هیون بوده یه جوری ماس مالی کنه . یونگی اون شب برای تنبیه هیون رژیمش رو شکست . ساره : دایی . ساره : لا...

ss50-me.blogfa.com

ss50-me - part 16 : Forget Me 4ever

http://www.ss50-me.blogfa.com/post/18/part-16-Forget-Me-4ever

Endless Love Story . :* `*: . Part 16 : Forget Me 4ever. یونگی گفت : خب همه حاضرین؟ هیونگ : من یکم دلهره دارم . جونگی : هیونگ کاری نکن بکوبم تو سرت ها . کیو : تا اینا نیفتادن به جون هم یکی جداشون کنه . هیون : چه قدر حرف می زنید زود باشید بریم . یونگی : خب بریم . پسرا با قیافه های معمولی ( به جز هیونگ که یکم نگران بود ) به طرف دخترا رفتن . ساره داشت یه کتاب علمی می خوند . صدف با موبایلش ور می رفت . سارا آهنگ گوش می داد . و نارا داشت به صورتش کرم می زد . بهتون بگیم . خب . می دونید . اممممم . خب می دونید .

ss50-me.blogfa.com

ss50-me - part 11 : Forget Me 4ever

http://www.ss50-me.blogfa.com/post/12/part-11-Forget-Me-4ever

Endless Love Story . :* `*: . Part 11 : Forget Me 4ever. ساره روی صندلی نشست و رفت تو فکر . ساره : نه امکان نداره من به هیون بگم دوسش دارم . مگه دیوونه شدم؟ نه امکان نداره . کیو که داشت مغازه ها رو نگاه می کرد و ازشون رد می شد ساره رو دید و از تعجب. دهنش باز موند . اون به هیچ وجه اون دختری که توی کنسرت دیده بود نبود . بلکه خیلی زیباتر از اون بود . لباسی که دایمن برای ساره خریده بود خیلی بهش میومد . البته ناگفته نماند که یه قسمتی از فروشگاه هم بود که مربوط به آرایشگرها بود که دایمن ساره رو. ساره : خب من &...

ss50-me.blogfa.com

ss50-me - part 6 : Forget Me 4ever

http://www.ss50-me.blogfa.com/post/7/part-6-Forget-Me-4ever

Endless Love Story . :* `*: . Part 6 : Forget Me 4ever. رییس گوشی رو گذاشت و گفت : خوب . فکراتون رو کردید؟ ساره : بله آقای رییس . من مشکلی ندارم . ادامه می دم . رییس با یه لبخند گفت : خیلی خوبه . می دونستم . ساره به صندلی تکیه داد و به این فکر کرد که چه جوری باید رفتار کنه وقتی هیون می آد . ولی تا اومد به خودش بیاد دید هیون وارد اتاق شده و داره با اقای رییس دست می ده بعد هم. اومد و روی صندلی کنار ساره نشست . بدون هیچ صحبتی . از همین امروز تمرین رو شروع کنیم . ساره با تعجب گفت : همین امروز؟ ولی آقای رییس .

ss50-me.blogfa.com

ss50-me - part 7 : Forget Me 4ever

http://www.ss50-me.blogfa.com/post/8/part-7-Forget-Me-4ever

Endless Love Story . :* `*: . Part 7 : Forget Me 4ever. ساره در خونش رو باز کرد و رفت تو خونه . صدف تلوزیون نگاه می کرد . یک نفر هم بقلش نشسته بود و داشت چرت می زد . یه نفر دیگه هم داشت تو آشپزخونه با وسایل از قبیل دیگ و ماهی تابه و قاشق چنگال و . دعوا می کرد . ساره بلند گفت :سلام به همه . صدف از کیسه ی خلیفه می بخشی؟ یه روز من خونه نبودم پارتی گرفته؟ اون کیه داره تو آشپز خونه موزیک متن میاد با قابلمه ها؟ نارا سرش رو از پشت کابینت ها آورد بیرون و یه زبونک برای ساره در اورد ). نارا : من و مسخره می کنی؟

ss50-me.blogfa.com

ss50-me - part 15 : Forget Me 4ever

http://www.ss50-me.blogfa.com/post/17/part-15-Forget-Me-4ever

Endless Love Story . :* `*: . Part 15 : Forget Me 4ever. هیون از ماشین پیاده شد و در رو محکم به هم کوبید . بعد تکیه داد به ماشین و دستاش رو فرو کرد توی موهاش و سرش رو محکم توی دستاش. ساره سریع پیاده شد . اول به هیون نگاه کرد . صورتش دیگه پیدا نبود . بازوش خونی بود . دستاش که توی موهاش بود می لرزید . هیون : من مجبورت نکردم . پس چرا باهام موندی؟ من هیچ وقت نخواستم و نمی خوام که باعث بشم کسی که من و دوست نداره . و و شاید . هیچ وقت نداشته . هیون یه اه اروم کشید . بعد ادامه داد :. ولی انگار بازم اشتباه کردم .