vasme.blogfa.com

zahedei.blogfa.com

..میمند فارس،سرزمینی آریایی.. - ...........ولی............

http://www.zahedei.blogfa.com/post-44.aspx

خدا همین نزدیکیست.غصه چرا؟ بر دلم خندید و ماهم شد،ولی. او امید گاه گاهم شد،ولی. رفت و تنها ماندم و بی همنفس. یاد او چون ماه راهم شد،ولی. با خبر از سختی راه عبور. مثل مادر تکیه گاهم شد،ولی. هرچه کردم بی حضورش سخت بود. همدم شعر پر آهم شد،ولی. تا به خود باز آمدم او رفته بود. رفتنش چون گرد راهم شد،ولی. عشق باید راه حل پیدا کند. رخ به رخ مانند شاهم شد،ولی. روبرویم مثل آیینه نشست. بر دلم خندید و ماهم شد،ولی. نوشته شده توسط امير در چهارشنبه ۱۴ فروردین۱۳۹۲ و ساعت ۱۲:۵۴ بعد از ظهر. هفته او ل مرداد ۱۳۹۵.

zahedei.blogfa.com

..میمند فارس،سرزمینی آریایی.. - ....به نظرتون تقصیر کیه....!!!؟؟؟!!!

http://www.zahedei.blogfa.com/post-41.aspx

خدا همین نزدیکیست.غصه چرا؟ به نظرتون تقصیر کیه! این یکی از کوچه باغهای زیبای میمند فارسه که تو عید ۸۸ گرفتم. و اینم همون کوچه باغه که حدود بیست روز پیش یعنی توی عید گرفتم. اینو دیگه نرفتم عکس بگیرم.چون تمام تبدیل به زمین و خارستون شده.بهار۸۷. کوچه باغ لیطیون.اواسط اسفند ۸۹.به شکوفه های بادام دقت کنید. همون کوچه باغ اواخر اسفند۹۰.تقریبا خشک خشک! این دوتا عکسو زمستون ۸۹ با اقای دلجویی رفتیم توی یه راه خاکی کوهستانی گرفتم. اینم چندتا تصویر از باغات انگور میمند که البته کاشت بیش از حد همین درخت. اینم که درخت...

zahedei.blogfa.com

..میمند فارس،سرزمینی آریایی.. - کسی نفهمید..................................

http://www.zahedei.blogfa.com/post-39.aspx

خدا همین نزدیکیست.غصه چرا؟ در شهر شلوغ چشمهایت رسوا شدم و کسی نفهمید. با یاد تو اشک ها سرودم دریا شدم و کسی نفهمید. امروز خیال تو فراموش! فردا شدم و کسی نفهمید. تنهایی تو بهانه ام شد تنها شدم و کسی نفهمید. از حاصل یک و یک دو صد بار منها شدم و کسی نفهمید. خشکیدم و در حسرت رویت! صحرا شدم و کسی نفهمید. گمگشته چشمان تو بودم پیدا شدم و کسی نفهمید. نوشته شده توسط امير در جمعه ۹ دی۱۳۹۰ و ساعت ۲۳:۱۳ بعد از ظهر. ای لاله سر به زیر عاشق ز چه دلسوخته ای تو. چشمان گهر ریز و غمینت به زمین دوخته ای تو. میمند* * * .

zahedei.blogfa.com

..میمند فارس،سرزمینی آریایی.. - اللهم صل علی فاطمه وابیها

http://www.zahedei.blogfa.com/post-25.aspx

خدا همین نزدیکیست.غصه چرا؟ اللهم صل علی فاطمه وابیها. پرستوی مهاجرم،چرا ز لانه میروی. اگر ز لانه میروی،چرا شبانه میروی. قرار من،شکیب من،مهاجر غریب من. فدای غربتت شوم که مخفیانه میروی. حیات من،امید من،علی بود خجل زتو. که با کبودی بدن ، ز تازیانه میروی. کبوتر شکسته پر،مرا به همرهت ببر. چرا بدون همسرت، ز اشیانه میروی. فتاده بر دلم شرر،که تو در این دل سحر. ز همسرت غریبتر،برون ز خانه میروی. همای بی ترانه ام ، چرا ز اشیانه ام. به کوی بی نشان خود،پر از نشانه میروی. الا به رخ نشانه ات،مگر شکسته شانه ات. هیأت منت...

zahedei.blogfa.com

..میمند فارس،سرزمینی آریایی.. - ...به دوستم...

http://www.zahedei.blogfa.com/post-35.aspx

خدا همین نزدیکیست.غصه چرا؟ سلامی دوباره به همه دوستان که همیشه منو شرمنده خوبیها و. محبتای خودشون میکنن.قبل از هرچیز این روزهای پر از رحمت و مهربانی. و خلاصه پر از خدا رو به همتون تبریک میگم و امیدوارم این دوست و کوچیکتونو. از دعای خیر خودتون بی نصیب نکنین. در مورد این شعرم فقط اینو بگم که در مورد یکی از دوستان خیلی خوبم گفتمش. که ازم دوره ولی همیشه جاش تو دلمه. دختر نیست.از الان گفته باشم که خدای نکرده در مورد من فکری نکنن). به هر حال همیشه دوستون دارم.یاحق. زبان و قلب او دارند پیوند. نوشته شده توسط امي...

zahedei.blogfa.com

..میمند فارس،سرزمینی آریایی.. - ‏!‏!‏!ابالاخره منم خر گاز گرفت!!!‏

http://www.zahedei.blogfa.com/post-37.aspx

خدا همین نزدیکیست.غصه چرا؟ ابالاخره منم خر گاز گرفت! قبل از هرچیز باید از همتون معذرت خواهی کنم که اینقدر دیر به روز میشم. ولی این دفعه عذرم موجهه.اخه دیگه به قشر متاهلین پیوستم. البته نه به این اسونیا.خیلی فراز و نشیب داشتم تا تونستم گول بخورم. اگه حوصله دارین از اولاش بگم. خب مثل اینکه دارین.پس میگم! قبلش یه کم بخندین.میگه به یارو میگن اذون بگو.میگه چی بگم.همش از یه نگاه شروع شد. بگذریم.بعد از پیشنهادات بسیاری که داشتم(از طرف دخترا و مادر دخترا)! یکی از دوستانو دیدم که با خانومش و. باعث شد اقا داماد!

zahedei.blogfa.com

..میمند فارس،سرزمینی آریایی.. - روسیاهم اقا...رو سیاه......

http://www.zahedei.blogfa.com/post-34.aspx

خدا همین نزدیکیست.غصه چرا؟ روسیاهم اقا.رو سیاه. رو سیاهم.خوب میدانم. ولی بر لطف تو امید بسیار دارم. ای طلوع صبح روشن. وی صدای عدل و داد. ای که خورشید به خاکت بزند بوسه و. از گل روی تو شرمش شده و روی بپوشاند از این جلوه زیبا و. یا مهدی بیا شام تاریک ما را سحر کن. تا به کی انتظار و تا به کی دعای ندبه. میخوام راحت حرف بزنم.اونجوری سخته.اقا خیلی خودمونی بهت بگم. بخدا دلم خیلی گرفته اقا.نمیدونم چی بگم دیگه. میدونم که فقط ادعای شیعه بودن شما رو دارم. ولی تو رو به جان مادرت زهرا ببخش منو،خودت میدونی که. نوشته ش...

zahedei.blogfa.com

..میمند فارس،سرزمینی آریایی.. - شهر من شهر عطر و گلاب

http://www.zahedei.blogfa.com/post-24.aspx

خدا همین نزدیکیست.غصه چرا؟ شهر من شهر عطر و گلاب. سلام به دوستای گلم. امیدوارم که سال جدید رو با خوبی و خوشی و سلامتی شروع کرده باشین. این پست رو بخاطر این میذارم یه کمی هم که شده در مورد شهر میمند. شهر ما در صدکیلومتری جنوب شرق شیراز واقع شده و. شهر در بین چهار کوه زیبا و با عظمت وپر درخت واقع شده. بافت مسکونی شهر هم در بین باغات گل محمدی ،انگور وبادام و گردو قرار داره. انصافا شهر میمند زیباست. هرچی از زیباییاش بگم بازم کم گفتم ، نه به خاطر اینکه شهر خودمه،نه. ز میمند ما عطر و گل با هم است". میمند* * * .

zahedei.blogfa.com

..میمند فارس،سرزمینی آریایی.. - .....سلامی دوباره......

http://www.zahedei.blogfa.com/post-38.aspx

خدا همین نزدیکیست.غصه چرا؟ مثل پاییز به زنجیر صداقت ماندیم. تن سپردیم به باد و پر طاقت ماندیم. همه رفتند از این جاده و یک عمر اسیر. اخر کوچه بن بست رفاقت. برایت بی بهانه،با ترانه،عاشقانه. با محبت،با صداقت،از صفایت مینویسم. از تو که لبریز نوری،از تو که با برگ گلها صادقانه جور جوری. مینویسم یاد تو،هرچه بادا باد. مینویسم از تو که از اسمان هم قصه داری. از تو که میسوزی و میسازی و اندر دلت صد غصه داری. با وجودت دلخوشم.هرگز نمیخواهم جدا باشم ز تو. ای قرار لحظه های بی قراریها:پدر. تقدیم به تمامی کوه های رنج.

zahedei.blogfa.com

..میمند فارس،سرزمینی آریایی.. - ..........تو بگو............

http://www.zahedei.blogfa.com/post-40.aspx

خدا همین نزدیکیست.غصه چرا؟ کيستي رهگذر خاکي انديشه من؟ صحبتي ساده ولي مبهم و گنگ! زخمي خنجر بيداد زمان. حرف بزن.بشنو حرف دلم.بشکن قفل سوالات مرا. دگر از آن دهقان،يار فانوس به دست،خاطري مانده به جا! نسل من فهميدند که چه میخواست حسين! همه از روزن غربال زمان رد دادم. تو بگو.حرف بزن. ز سفرها چه خبر.باغ چه شد.قاصد چلچله ها؟ تو بگو. لب بگشا.آن ترک خورده تب خال زده. گو چرا دست چنار شاخه خسته پيچک نگرفت؟ وچرا شاخه سرو،مامن جوجه کلاغکها نيست؟ وچرا پيچکها دستشان کوتاه است! معرفت،مهر و صميميت نيست. قصه اي ايا هست؟