velaiatemonji.blogfa.com

mojgan24.blogfa.com

دست گرفته ام را رها مكن - تنها

http://www.mojgan24.blogfa.com/post/13

دست گرفته ام را رها مكن. مانده ام من عمری. داده ام عمر م را. در ره سر مستی. تکه گنجی را که. تو مده از دستت. اشکم از خاطره ها. گذری از دل کرد. من و خواهرم ). همیشه به گونه ای زندگی کنیم که وقتی بعد از سال ها به عقب باز میگردیم به آن روزها فکر. آزوهات رو یه جا یادداشت کن و یکی یکی از خدا بخواه چون خدا یادش نمیره ولی تو یادت. که الان داری همون آرزوی دیروزت بوده. نوشته شده در چهارشنبه نهم فروردین ۱۳۹۱ساعت 20:56 توسط مژگان. سلاااااام به خوش سلیقه هایی که. ولايت منجي ( برادرگلم). لحظه لحظه كسر شد از زمان خواب.

kimiayhasty.blogfa.com

مژده -

http://www.kimiayhasty.blogfa.com/post/12

به نام خداوند لوح و قلم. حقيقت نگار وجود و عدم. خدايي كه داننده ي رازهاست. نخستين سرآغاز آغاز هاست. خیلی خوشحالم که به وبلاگ من اومدید امیدوارم خوشتون بیاد وممنون میشم اگر نظر بدهید. از خدا پرسیدند: اگر در سرنوشت ما همه چیز را از قبل نوشته ای. آرزو کردن چه سود دارد؟ خداوند خندید و گفت: شاید در سرنوشتت، نوشته باشم. هر چه آرزو کرد. در فکر تو بودم. آن لحظه که بودی. آن لحظه که رفتی. بر آن مادر خسته. که گوشه ای نشسته. در اون حسن نگاهت. غمی بود با طراوت. که من بشنیدم آخر. از آن حرف های مادر. که دیگر جان نداری.

kimiayhasty.blogfa.com

مژده

http://www.kimiayhasty.blogfa.com/1391/04

عمرمن با عشق تو مي گذرد. لحظه لحظه ثانيه ام بافكر تو مي گذرد. من ندارم چيزي جز تنهايي ام. اما بدان،تنهايي با ياد تو مي گذرد. ميشود اين جمعه كه آيد بياي؟ عمر من با جمعه ها مي گذرد. اشك در چشم منم حلقه زده. آخر اين جمعه كي مي گذرد؟ به انتظار طلوعت اي آخرين ظهور. با نگاه گرم من به ثانيه مي گذرد. نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۱ساعت 2:3 توسط مژده. در رادمردی همتا نداشت. به وقتی که آمد به دنیا عباس شد. همه زندگی از همان روز آغاز شد. به روی خوش او را خدا خلق کرد. که او زندگی وقف اسلام کرد. خلاصه با اصر...

kimiayhasty.blogfa.com

مژده - چادر هاي سرخ

http://www.kimiayhasty.blogfa.com/post/21

زمان شاه بود داشتيم با هم تو خيابون قدم ميزديم يه خانم بي حجاب داشت جلومن راه. ميرفت . فاطمه رفت جلو و بدون هيچ مقدمه اي ازش پرسيد : ببخشيد خانم اسم شما چيه؟ خانم با تعجب جواب داد : زهرا ، چطور مگه؟ فاطمه خنديد و گفت : هم اسميم . بعد گفت :. ميدونين چرا روي ماشين ها چادر ميكشن؟ خانم كه هاج و واج مونده بود گفت : لابد چون. صاحباشون مي خوان سرما و گرما و گرد و غبار و اينجور چيز ها به ماشينشون آسيب نزنه! فاطمه گفت : آفرين . منو تو هم بنده هاي خدا هستيم و خدا به خاطر علاقه اش به ما يه. محجبه شده بود .

kimiayhasty.blogfa.com

مژده - سرگردان

http://www.kimiayhasty.blogfa.com/post/26

هرگزم نقش تو ازلوح دل وجان نرود *. هرگز از ياد من آن سرو خرامان نرود. آن چنان مهر توام در دل وجان جاي گرفت *. كه گرم سربرود مهر تو از جان نرود. از دماغ من سرگشته خيال رخ دوست *. به جفاي فلك و غصه ي دوران نرود. هر چه جز بارغمت بردل مسكين من است *. برود از دل من،وز دل من آن نرود. در ازل بست دلم با سر زلفت پيوند *. تا ابد سر نكشد وز سر پيمان نرود. گر رود ازپي خوبان دل من معذور است *. درد دارد چه كند كز پي درمان نرود. هر كه خواهد كه چو حافظ نشود سرگردان. دل به خوبان ندهد وز پي ايشان نرود.

kimiayhasty.blogfa.com

مژده - عباس(ع)

http://www.kimiayhasty.blogfa.com/post/24

در رادمردی همتا نداشت. به وقتی که آمد به دنیا عباس شد. همه زندگی از همان روز آغاز شد. به روی خوش او را خدا خلق کرد. که او زندگی وقف اسلام کرد. به چشمش این زندگی هیچ بود. مگر اعتقادات که هیچ چیزنبود. بکرد جان خود را فدای خدا. در آن راه بداد سرودست وپا. خدایش چواین گونه اورا بدید. که اورا قمرهم نامی نهید. نوشته شده در دوشنبه دوازدهم تیر ۱۳۹۱ساعت 22:2 توسط مژده. سلام خیلی خوشحالم که به وبلاگ من اومدید من این وبلاگ رو تقدیم می کنم به ساحت یکتا مقدس عالم . لحظه لحظه كسر شد از زمان خواب.

kimiayhasty.blogfa.com

مژده

http://www.kimiayhasty.blogfa.com/1391/05

حادثه ي تأسف بار زلزله ي آذربايجان شرقي را به تمامي مسلمانان كه هر. كجاي دنيا باشند قلبشان براي هم وطنان مسلمان مي تپد را تسليت واميدوارم. از هركمكي كه مي توانيم دريغ نكنيم. نوشته شده در چهارشنبه هجدهم مرداد ۱۳۹۱ساعت 3:41 توسط مژده. هميشه براي دعا كردن سعي كنيد مطالعه تان را زياد كنيد. دعا نكنيد كه خدا مريضان را ش فا دهد زيرا:. ش فا=به معناي مرگ است ،بنابراين شما آرزوي مرگ او را. وش فا=به معناي سلامتي ست. اگر دقت كنيد آيه به اين شكل است:. يا من اسمه دواء و ذكره ش فا. كوفه امشب سردو خاموش ، بي صداست.

kimiayhasty.blogfa.com

مژده

http://www.kimiayhasty.blogfa.com/1391/01

به نام خداوند لوح و قلم. حقيقت نگار وجود و عدم. خدايي كه داننده ي رازهاست. نخستين سرآغاز آغاز هاست. خیلی خوشحالم که به وبلاگ من اومدید امیدوارم خوشتون بیاد وممنون میشم اگر نظر بدهید. از خدا پرسیدند: اگر در سرنوشت ما همه چیز را از قبل نوشته ای. آرزو کردن چه سود دارد؟ خداوند خندید و گفت: شاید در سرنوشتت، نوشته باشم. هر چه آرزو کرد. در فکر تو بودم. آن لحظه که بودی. آن لحظه که رفتی. بر آن مادر خسته. که گوشه ای نشسته. در اون حسن نگاهت. غمی بود با طراوت. که من بشنیدم آخر. از آن حرف های مادر. که دیگر جان نداری.

kimiayhasty.blogfa.com

مژده - طرحي براي سال 1390 مخصوص دوم دبيرستان براي رفتن به شلمچه

http://www.kimiayhasty.blogfa.com/post/22

طرحي براي سال 1390 مخصوص دوم دبيرستان براي رفتن به شلمچه. به ما اطلاع دادند كه براي كسب 10 نمره آمادگي دفاعي رفتن به شلمچه است و اگر كسي نيايد اين. 10 نمره را نمي گيرد . اول نمي خواستم به اين سفر برم و اين موضوع را با خانواده ام مطرح كردم و اونها گفتند تصميم گيري با. خلاصه با اصرارهاي مكرر دوستم مينا جون راهي سفر شديم . روز چهارشنبه ساعت 5:30 صبح در مدرسه حاضر شديم . ابتدا ما رو به مقبره الشهدا بردند . اونجا نيرو. رسيديم و همينطور چندين شهر رو رد كرديم . فكر ميكنم ساعت 1شب بود كه به دو كوهه رسيديم. ما مو...

kimiayhasty.blogfa.com

مژده

http://www.kimiayhasty.blogfa.com/1391/03

زمان شاه بود داشتيم با هم تو خيابون قدم ميزديم يه خانم بي حجاب داشت جلومن راه. ميرفت . فاطمه رفت جلو و بدون هيچ مقدمه اي ازش پرسيد : ببخشيد خانم اسم شما چيه؟ خانم با تعجب جواب داد : زهرا ، چطور مگه؟ فاطمه خنديد و گفت : هم اسميم . بعد گفت :. ميدونين چرا روي ماشين ها چادر ميكشن؟ خانم كه هاج و واج مونده بود گفت : لابد چون. صاحباشون مي خوان سرما و گرما و گرد و غبار و اينجور چيز ها به ماشينشون آسيب نزنه! فاطمه گفت : آفرين . منو تو هم بنده هاي خدا هستيم و خدا به خاطر علاقه اش به ما يه. محجبه شده بود .