heydari70.blogfa.com
دوست - عشق
http://www.heydari70.blogfa.com/post/61
زندگی را نمی چرخاند. اما انگیزه ای است برای زندگی. نوشته شده در شنبه بیستم اسفند ۱۳۹۰ساعت 11:23 توسط.
heydari70.blogfa.com
دوست
http://www.heydari70.blogfa.com/1391/01
آسمان غرق خیال است کجایی آقا؟ آخرین جمعه سال است کجایی آقا؟ یک نفس عاشق اگر بود زمین میفهمید. عاشقی بی تو محال است کجایی آقا؟ از فراقت به جوانی همگی پیر شدیم. بی تو از وادی دنیا همگی سیر شدیم. بی خود از حادثهی عشق تو دیوانه و مست. عاشق کوی تو گشتیم و زمینگیر شدیم. نوشته شده در دوشنبه هفتم فروردین ۱۳۹۱ساعت 10:51 توسط. سلام دوستان عزیز من یک وبلاگ دیگه در مورد حجاب و عفاف درست کردم یه سر هم به اونجا بزنید. نوشته شده در شنبه بیست و ششم فروردین ۱۳۹۱ساعت 18:13 توسط.
heydari70.blogfa.com
دوست -
http://www.heydari70.blogfa.com/post/58
نوشته شده در دوشنبه پانزدهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 19:56 توسط.
heydari70.blogfa.com
دوست - تنهایی
http://www.heydari70.blogfa.com/post/66
هیچ وقت نفهمیدم چرا همان کسی که فکر می کنی. یک روز مثل همه. نوشته شده در سه شنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۹۱ساعت 14:29 توسط.
heydari70.blogfa.com
دوست - کجایی آقا
http://www.heydari70.blogfa.com/post/63
آسمان غرق خیال است کجایی آقا؟ آخرین جمعه سال است کجایی آقا؟ یک نفس عاشق اگر بود زمین میفهمید. عاشقی بی تو محال است کجایی آقا؟ از فراقت به جوانی همگی پیر شدیم. بی تو از وادی دنیا همگی سیر شدیم. بی خود از حادثهی عشق تو دیوانه و مست. عاشق کوی تو گشتیم و زمینگیر شدیم. نوشته شده در دوشنبه هفتم فروردین ۱۳۹۱ساعت 10:51 توسط.
heydari70.blogfa.com
دوست -
http://www.heydari70.blogfa.com/post/59
نوشته شده در دوشنبه پانزدهم اسفند ۱۳۹۰ساعت 20:13 توسط.
heydari70.blogfa.com
دوست -
http://www.heydari70.blogfa.com/post/56
نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۰ساعت 12:7 توسط.
heydari70.blogfa.com
دوست - آه
http://www.heydari70.blogfa.com/post/53
خانمان سوز بود آهی گاهی. ناله ای می شکند پشت سپاهی گاهی. رنگ زردم نبود عیب مرانیدم از کویی. به قریه جلوه دهد خرمن کاهی گاهی. عجبی نیست اگرمونس یارایت رقیب. بنشیند بر گل هرزه گیاهی گاهی. نوشته شده در پنجشنبه ششم بهمن ۱۳۹۰ساعت 11:11 توسط.
heydari70.blogfa.com
دوست
http://www.heydari70.blogfa.com/1390/11
نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم بهمن ۱۳۹۰ساعت 12:7 توسط. اگر باز گردي به تو نيز ثابت خواهم کرد. مي خواهم برايت بنويسم. اما مانده ام که از چه چيز و از چه کسي بنويسم؟ از تو که بي رحمانه مرا تنها گذاشتي يا از خودم که چون تک درختي در کوير خشک،. مجبور به زيستن هستم. از تو بنويسم که قلبت از سنگ بود يا از خودم که شيشه اي بي حفاظ بودم؟ از دلم که شکستي، يا از نگاه غريبه ات که با نگاهم آشنا شد؟ ابتدا رام شد، آشنا شد و سپس رشته مهر گسست و رفت و ناپيدا شد. از قلبي که مرا نخواست يا قبلي که تو را خواست؟ امشب ديگر اجازه...
heydari70.blogfa.com
دوست - پـَـَــــــ نــه پـَـَــــــ
http://www.heydari70.blogfa.com/post/60
به دوستم میگم دارم واسه چند روز میرم آبادان. میگه واسه کار داری میری؟ یه دماسنج خریدم دارم میرم تو دمای بالای 50 درجه تستش کنم. رفتم الکتریکی می گم آقا سه راهی دارین؟ میگه سه راه برق؟ پ نه پ سه راه آذری، دربست. یارو نشسته کنار خیابون نوک دماغش چسبیده به زمین. دوستم میگه : معتاده؟ میگم پ نه پ میخواد انعطاف بدنشو به رخ بکشه. کارتمو دادم به بلیط فروش مترو میگه شارژش کنم؟ میگم پ نه پ میرم از شارژ خورشیدی استفاده می کنم. با ماشین افتادیم ته دره یارو میگه زنگ بزنم آمبولانس بیاد؟ به دوستم میگم من عاشق این ماشین...