xna.blogfa.com

taghavifard.blogfa.com

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد - پلنگ

http://www.taghavifard.blogfa.com/tag/پلنگ

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد. پلنگ بود یا نهنگ بود؟ کسی به دانایی گفت :" آیا شنیده ای که امامزاده یعقوب را در کوه پلنگ خورد؟ و دانا که خوب می دانست پاسخ داد : "اولا امامزاده نبود و پیغمبر بود ثانیا یعقوب نبود و یونس بود ثالثا پلنک نبود و نهنگ بود رابعا کوه نبود و دریا بود و خامسا اصلا او را نخورد بلکه در دلش نگه داشت و او را به ساحل رساند.". نوشته شده در چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ساعت 2:30 توسط. نقد و تحلیل فیلم. محمد رضا تقوی فرد. خان های پس از انقلاب. اشک یا چوبه دار. آموزشگاه آزاد هنری آهنگ آتیه.

taghavifard.blogfa.com

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد - یونس

http://www.taghavifard.blogfa.com/tag/یونس

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد. پلنگ بود یا نهنگ بود؟ کسی به دانایی گفت :" آیا شنیده ای که امامزاده یعقوب را در کوه پلنگ خورد؟ و دانا که خوب می دانست پاسخ داد : "اولا امامزاده نبود و پیغمبر بود ثانیا یعقوب نبود و یونس بود ثالثا پلنک نبود و نهنگ بود رابعا کوه نبود و دریا بود و خامسا اصلا او را نخورد بلکه در دلش نگه داشت و او را به ساحل رساند.". نوشته شده در چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ساعت 2:30 توسط. نقد و تحلیل فیلم. محمد رضا تقوی فرد. خان های پس از انقلاب. اشک یا چوبه دار. آموزشگاه آزاد هنری آهنگ آتیه.

taghavifard.blogfa.com

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد - سبز

http://www.taghavifard.blogfa.com/post-224.aspx

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد. داستان کوتاه "سبز" نوشته " محمدرضا تقوی فرد". برگ در دست دختر بود که دید پرنده بازیگوش که برگ را از خانوادهاش جدا کرده است در لابهلای دندانهای گربهای چاق جان داده است. همان پرندهای که از خانوادهاش جدا شد و بر شاخه درختی نشست که برگ به آن چسبیده بود و با منقارش برگ سبز را از درخت کهنسال جدا کرد، پرنده مرده بود و هیچکس حتی نقاشی او را هم نکشید. نوشته شده در یکشنبه دهم آذر ۱۳۹۲ساعت 0:19 توسط. نقد و تحلیل فیلم. اشعار و دست نوشته های محمد رضا تقوی فرد.

taghavifard.blogfa.com

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد - پلنگ بود یا نهنگ بود؟

http://www.taghavifard.blogfa.com/post-226.aspx

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد. پلنگ بود یا نهنگ بود؟ کسی به دانایی گفت :" آیا شنیده ای که امامزاده یعقوب را در کوه پلنگ خورد؟ و دانا که خوب می دانست پاسخ داد : "اولا امامزاده نبود و پیغمبر بود ثانیا یعقوب نبود و یونس بود ثالثا پلنک نبود و نهنگ بود رابعا کوه نبود و دریا بود و خامسا اصلا او را نخورد بلکه در دلش نگه داشت و او را به ساحل رساند.". نوشته شده در چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ساعت 2:30 توسط. نقد و تحلیل فیلم. اشعار و دست نوشته های محمد رضا تقوی فرد. آموزشگاه آزاد هنری آهنگ آتیه.

taghavifard.blogfa.com

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد - دانا

http://www.taghavifard.blogfa.com/tag/دانا

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد. پلنگ بود یا نهنگ بود؟ کسی به دانایی گفت :" آیا شنیده ای که امامزاده یعقوب را در کوه پلنگ خورد؟ و دانا که خوب می دانست پاسخ داد : "اولا امامزاده نبود و پیغمبر بود ثانیا یعقوب نبود و یونس بود ثالثا پلنک نبود و نهنگ بود رابعا کوه نبود و دریا بود و خامسا اصلا او را نخورد بلکه در دلش نگه داشت و او را به ساحل رساند.". نوشته شده در چهارشنبه بیستم آذر ۱۳۹۲ساعت 2:30 توسط. نقد و تحلیل فیلم. محمد رضا تقوی فرد. خان های پس از انقلاب. اشک یا چوبه دار. آموزشگاه آزاد هنری آهنگ آتیه.

taghavifard.blogfa.com

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد - قصه

http://www.taghavifard.blogfa.com/tag/قصه

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد. داستان کوتاه "سبز" نوشته " محمدرضا تقوی فرد". برگ در دست دختر بود که دید پرنده بازیگوش که برگ را از خانوادهاش جدا کرده است در لابهلای دندانهای گربهای چاق جان داده است. همان پرندهای که از خانوادهاش جدا شد و بر شاخه درختی نشست که برگ به آن چسبیده بود و با منقارش برگ سبز را از درخت کهنسال جدا کرد، پرنده مرده بود و هیچکس حتی نقاشی او را هم نکشید. نوشته شده در یکشنبه دهم آذر ۱۳۹۲ساعت 0:19 توسط. نقد و تحلیل فیلم. محمد رضا تقوی فرد. خان های پس از انقلاب. اشک یا چوبه دار.

taghavifard.blogfa.com

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد - بهار

http://www.taghavifard.blogfa.com/tag/بهار

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد. داستان کوتاه "باغ نهال" نوشته "محمدرضاتقوی فرد". کلاغ ها دسته ای می آمدند و می رفتند تا با قارقار دیکته شده شان باور گل های باغ نهال راضعیف کنند و این باور را در آنها ایجاد کنند که بوستانشان نهال نمی خواهد و این نهال کوچک درخت بشو نیست. هربار که گلهای باغ می خواستند به نهالشان برسند صدای شوم کلاغ ها بلند می شد که می گفتند: " نهال به چه دردتان می خورد؟ حالا همه برای باغبان تازه دست می زدند که توانسته بود میوه و درخت را نگهداشته و حقوقشان را ثیت کند. ولی همان لحظه به...

taghavifard.blogfa.com

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد - داس

http://www.taghavifard.blogfa.com/tag/داس

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد. را قارقار می کرد. جای سرانگشتان پر احساس بچه هایی که خورشید را لمس کرده بودند روی آینه مانده بود. کلاغ از بام پرید و بد و بیراه گویان خود را به آینه کوبید تا به آرزویش رسیده و دل خورشید را بشکند. اما این آینه با نوک کلاغ شکستنی نبود. آینه نشکست و تشت رسوایی کلاغ از بام به زمین افتاد. خورشید هنوز هم در دل آینه می درخشید و با اثر انگشتان بچه های خورشید بر آینه دل خوش بود. پرچمدار سفیدی و سردی تدبیری به خرج داد و برای به دست آوردن دل آنکه خورشید را کثیف می دید!

taghavifard.blogfa.com

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد - تقوی فرد

http://www.taghavifard.blogfa.com/tag/تقوی-فرد

آثار و نوشته های محمد رضا تقوی فرد. داستان کوتاه "سبز" نوشته " محمدرضا تقوی فرد". برگ در دست دختر بود که دید پرنده بازیگوش که برگ را از خانوادهاش جدا کرده است در لابهلای دندانهای گربهای چاق جان داده است. همان پرندهای که از خانوادهاش جدا شد و بر شاخه درختی نشست که برگ به آن چسبیده بود و با منقارش برگ سبز را از درخت کهنسال جدا کرد، پرنده مرده بود و هیچکس حتی نقاشی او را هم نکشید. نوشته شده در یکشنبه دهم آذر ۱۳۹۲ساعت 0:19 توسط. اندر دل سیه پرواز آرزو با بانگ زندگی. از کوچه باغ عشق. چون اشک نیمه ره. نوشته شد...