baranbahanebod.persianblog.ir
باران بهانه بود | وبلاگ فارسیباران بهانه بود
http://baranbahanebod.persianblog.ir/
باران بهانه بود
http://baranbahanebod.persianblog.ir/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Saturday
LOAD TIME
4.4 seconds
16x16
32x32
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
21
SITE IP
46.224.2.224
LOAD TIME
4.383 sec
SCORE
6.2
باران بهانه بود | وبلاگ فارسی | baranbahanebod.persianblog.ir Reviews
https://baranbahanebod.persianblog.ir
باران بهانه بود
baranbahanebod.persianblog.ir
باران بهانه بود
https://baranbahanebod.persianblog.ir/1389/11
دیروز ۵ شنبه به معنی واقعی کلمه استحاله شدم .استحاله شدن برای من یه معنی شخصی داره بمعنی . شدن ،له شدن مچاله شدن مثل قوطی کنسرو! دیروز بعد یکسال و سه ماه و چند روز قرار گذاشتم دوباره با یه خواستگار حرف بزنم .حقیقتی در مورد من هست که دوست پسر نمی گیرم واین شانس رو برای ازدواج کلا از دست می دم وراه دیگه قبول خواستگاره . دیروز سرکار بودم باید از یه گروه امتحان می گرفتم تا ٢-٣٠ بعد کلی دورتر کلاس داشتم تا۵ بعد ۵-٣٠ هم با این آدم قرار داشتم یه جای دورتر ١٠ به ۶ رسیدم به زور و برای اینکه دلش نسشکنه نشستم تا ۶.
باران بهانه بود
https://baranbahanebod.persianblog.ir/1390/8
وقتی جدایی نادر از سیمین رو میدیدم اصلا فکر نمی کردم خودم تو همچین موقعیتی گیر کنم .موقعیت شوهر سیمین .هفته پیش هفته کاری وحشتناکی رو گذروندم .هم من هم همکارام .با خانومی قول وقراری رو بسته بودم وحالا می زد زیرش .همکارامم می دونستن که حق با منه منتهی مشکل این بود که اون بشدت پر سرو صدا وخشن بود ومنم که فقط تو زندگی یه نفرو کتک زدم که اونم خودمههههههههههه. سخت گذشت به خودم شک کرده بودم به حرفم با اون زن از قضا درست مثل نادر موقعیت مالی ادم روبرومم خوب نبود.دوروز بد داشتم وبعد مشکل دیگ. یکی از اونها شاید آ...
باران بهانه بود
https://baranbahanebod.persianblog.ir/1389/10
سلام دوستان خوب گاه بگاهم نیامدنم را ببخشید تازه فیس بوکی شده ام و ندید بدید بودم .). نامه ای به خدا در آستانه زمستان 9/8. 2-قرار پاییزم تغییر بود ولی زیاد تغییر نکردم دارم از ظاهرم شروع می کنم ومنتظر اثراتشم .به هر حال این خیلی اسونتر از تغییر درونه . اگه شیوه زندگیتو نغییر ندی همونی رو می گیری که تا حالا گرفتی "]. ماندانا با عشق از دواج نکرد ،منم که اصلا ازدواج نکردم! هردومون عادت داشتیم حال پسرا رو بگیریم و هردومون دو سال پیش وقتی فکر می کردیم دیگه از ما گذشته عاشق شدیم . نوشته شده در ٢ د&...بارانم &#...
باران بهانه بود
https://baranbahanebod.persianblog.ir/1391/12
مهربان پدرم بعداز تحمل 5 سال مریضی بالاخره رفت . امروز صبح توی برف رفتم کنارش وبراش گلهای زرد نرگس بردم وگفتم :راحت شدی! خیلی از قصه غصه پدرم اینجا نوشته بودم وبراتون بسیار گریسته بودم اما فکر نمیکردم به این سرعت توی یک ماه همه چیز تموم بشه . زندگی خیلی پیچیده است اما مرگ.بسیار ساده است وهمه چیزهای اطرافشو ساده میکنه .وقتی یک نفر میمیره تازه به خودت میای ومی بینی چقدر چقدر چقدر مسافری .وبرای این سفر نباید زیادی سخت بگیری وساک بزرگی ببندی! Design By : Night Skin. بارانم .متولد بلندترین روز سال!
باران بهانه بود
https://baranbahanebod.persianblog.ir/1391/1
ر وزی که آن مرد به خوارستگاری باران امد ابی پوشیدم .یک پیراهن بلند که توی سینه اش منجوقهای ریز قهوه ای داشت با یک شال بلند چون حجاب دارم . برای امدنش کیک موردعلاقه ام را پختمو رویش را با خامه صورتی تزیین کردمو آجیل خریدم و خانه رابا مادر برق انداخمتیم چون دوستش داشتم .تمام یکسالی که دورادور می شناختمش ازش خوشم میامد .خلاصه امد ورفت بامادرش . نمیخوام بهتون بگم راحت تحمل کردم چون اینط.ورنبود .زمستان سختی بود وچون همکارم بود وگاهی هنوزم به شرکت ما سر میزنه سخت بود.سختتر اینکه من دوستش داشتم.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
هزار باده ناخورده در رگ تاک است
http://paradox_na.persianblog.ir/1388/6
هزار باده ناخورده در رگ تاک است. همه ي خاطرات جهان. تهوع بشر یا من ،مسئله این است. تب نوشت های ذهن مسلول. راستش را بخواهی همیشه ی خدا درگیر بوده ام با این سخن کنفوسیوس حکیم که به جای دشنام بر تاریکی ، شمعی روشن کن- نقل به مضمون. چرا که همواره همراه این تاریکی مدهش تند بادی وزان بوده است و به تبع آن افروختن شعله ، ناممکن. هنگامی که جز تاریکی نیست و باد ، خاموش کننده ی هر شعله ای ست اگر نفرین و دشنام هم ندهیم که میپوسیم دیگر! و دست از آستین برآمده ی کدام خصم بود که اینچنین آتش به خرمن فرزانگی این قوم زد؟
هزار باده ناخورده در رگ تاک است
http://paradox_na.persianblog.ir/1388/3
هزار باده ناخورده در رگ تاک است. همه ي خاطرات جهان. تهوع بشر یا من ،مسئله این است. ناله ای و گوشی. گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ی من. آنچه البته به جایی نرسد فریاد است. پيام هاي ديگران . 1777;۳۸۸/۳/٢٩ - paradox. صدای شیون در اوج است. میشنوی؟ پيام هاي ديگران . 1777;۳۸۸/۳/٢٤ - paradox. سخنی با آقای رئیس جمهور. در برنامه های تبلیغاتی نامزدهای انتخابات کم روحوضی و فیلم هندی و حاجی فیروز بازی ندیدیم. وتا وقتی جو حاکم بر فضای فرهنگی ما اینگونه است انتظار غیر از این از نامزد ها داشتن خیال خامی بیش نیست. حتی ا...
هزار باده ناخورده در رگ تاک است
http://paradox_na.persianblog.ir/1388/10
هزار باده ناخورده در رگ تاک است. همه ي خاطرات جهان. تهوع بشر یا من ،مسئله این است. تشنگی خوابش را آشفته کرده بود. به شتاب برخاست.رفت بر سر شیر آب. بازش کرد.هنوز دو جرعه ننوشیده بود که از ذهنش چیزی گذشتن گرفت. "شده تا حالا به پاکی و سلامت این آب شک کنم؟ تا به حال کسی شنیده فلانی رو آب شهری خورش کردن تا سر به نیستش کنن؟ نه من به این آب بی اعتماد نیستم! وقتی معترفی به اهمیت این موضوع پس چرا هیچوقت. نکند علتش این باشد که هیچوقت هیچ بنگاه تبلیغاتی-رسانه ای در صور آن ندمیده است؟ پيام هاي ديگران . عموم کوه بین ...
هزار باده ناخورده در رگ تاک است
http://paradox_na.persianblog.ir/1388/5
هزار باده ناخورده در رگ تاک است. همه ي خاطرات جهان. تهوع بشر یا من ،مسئله این است. در مرزهای نومیدی و امید. آواره است پرسه زنان. این نسل رو به تهی. خاکروبه ی خاطره های دور را زیر و رو می کند. بوی گه گندهای گذشته مدام زیر دلش می زند. دست بردار نیست اما. ته سیگارهای جا مانده از خوشی های گذشته را. پک زدن ، رهاکن نیست. خودمانیم، خوشی های گذشته خود وسوسه ی خوشایند پک زدن ته سیگارهای خوشی های گذشته تری نبودند؟ نمی دانم چشمان این نسل مستعد دل گرفتگی است یا عالم است که. نفرین بر امیدی که پیام آور یاس است.
هزار باده ناخورده در رگ تاک است
http://paradox_na.persianblog.ir/1387/8
هزار باده ناخورده در رگ تاک است. همه ي خاطرات جهان. تهوع بشر یا من ،مسئله این است. در باب شطرنج و تخته نرد. در شطرنج نتیجه ی مبارزه را جز توانایی های ذهنی طرفین،چیزی تعیین نمی کند اما در تخته علاوه بر حدت ذهن، نقش تاسی که بر زمین می نشیند تعیین کننده است. و هرچه قوای ذهنی طرفین یر به یر تر باشد، نقش تاس به زمین نشسته، تعیین کننده تر. آورده اند که شطرنج را حکمای قائل به اختیار(قائلین به. احاطه ی تامه ی تدبیر و قوای عقلانی بشر بر زندگی. با چنین تخته و این مهره و این کهنه حریف. نامرد ز مرد می برد چه توان کرد.
هزار باده ناخورده در رگ تاک است
http://paradox_na.persianblog.ir/1388/12
هزار باده ناخورده در رگ تاک است. همه ي خاطرات جهان. تهوع بشر یا من ،مسئله این است. پيام هاي ديگران . 1777;۳۸۸/۱٢/۱٩ - paradox. پيام هاي ديگران . 1777;۳۸۸/۱٢/۱٩ - paradox. ستیز من تنها با تاریکی ست. من برای نبرد با تاریکی شمشیر نمی کشم. چراغ بر می افروزم. پيام هاي ديگران . 1777;۳۸۸/۱٢/۳ - paradox. Erorr in Your Internet Explorer!
هزار باده ناخورده در رگ تاک است
http://paradox_na.persianblog.ir/1388/7
هزار باده ناخورده در رگ تاک است. همه ي خاطرات جهان. تهوع بشر یا من ،مسئله این است. می ترسم که حیوانات ، انسان را به صورت موجودی همنوع خود ، که عقل سلیم حیوانی را گم کرده است بدانند. می ترسم آنها انسان را همانند حیوانی عجیب و غریب ، حیوانی خندان ، گریان و حیوانی بدبخت ، تجسم کنند . پيام هاي ديگران . 1777;۳۸۸/٧/٢۸ - paradox. پيام هاي ديگران . 1777;۳۸۸/٧/٢۳ - paradox. بلند باد مقام بت هبل. این کرم های لولی وش ،. تنبور نوازان هذیان لخته های لزج مغز. و آن ژان وال ژانی که هر چه داشت. چه شبیه خدا شده ای! و خلاص...
هزار باده ناخورده در رگ تاک است
http://paradox_na.persianblog.ir/1389/3
هزار باده ناخورده در رگ تاک است. همه ي خاطرات جهان. تهوع بشر یا من ،مسئله این است. راوی : دو زن نشسته اند روبروی هم . فاصله ی میان آنها را میزی پر کرده است. میز، یک گل حسن یوسف، یک جعبه شیرینی و ظرفی مملو از سیب سرخ و هلو را میزبانی می کند . زن صاحبخانه کودکی در آغوش دارد. شوهرش به او. جز در رختخواب نظر نمی کند. این زن از چیزی خسته است. نگاه های عصبی گاه و بیگاهش به کودک ، نه نگاه مادری به فرزندش، که نگاه انسانی است به تنها دلیل بودنش. اینک او به آغوش میهمانش پناه برده است. عزیزان من به هوش باشید! از میا...
هزار باده ناخورده در رگ تاک است
http://paradox_na.persianblog.ir/1387/5
هزار باده ناخورده در رگ تاک است. همه ي خاطرات جهان. تهوع بشر یا من ،مسئله این است. می نویسم: تازگی ها چه کتابی خواندی ای از اینجا بس دور. می نویسی: باز هم زنده به گور. می نویسم: مادرت چشم به راه تو نشسته ست بیا. می نویسی: می توان باز آیا؟ می نویسم: من و تو یعنی ما. می نویسم: همه را از سر گیر. می نویسم: یک روز. می نویسی: پا درد. می نویسی: هق هق. می نویسم: خواهر بیوه تو مادر پیر و علیلت چه گناهی دارند همه از دوری تو بیمارند. می نویسی: خبرش را دارم، هر نوروز، باز در سینی و بشقاب عدس می کارم. پيام هاي ديگران .
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
21
الله
ساخت صفحه ورودی صلواتی. اگر از دنیا مرا نصیبی است. و اگر از عقبی مرا ذخیره ای است. در دنیا مرا" یاد تو. و در عقبی مرا" دیدار تو. اللهم عجل لولیک الفرج. نوشته شده در شنبه ۶ خرداد۱۳۹۱ساعت 14:40 توسط نویسنده:باران. مسافرم از راه رسید! از دعای خیر شما مسافر کوچولوی من از راه رسید! محمد الیاسین مامان 22 اسفند 93 به دنیا اومد. و به زندگیمون یه دنیا خیر و برکت داد! نوشته شده در یکشنبه ۲۳ فروردین۱۳۹۴ساعت 18:42 توسط نویسنده:باران. واسه مسافرم دعا کنید. نهایتا تا یک ماه دیگه خدا به من و همسرم یه کوچولو هدیه میده!
هم اندیشی یاران سلام
هم اندیشی یاران سلام. پنجشنبه 16 آبان 1392. متن نمایشنامه الفبای بهداشت مناسب دوره ابتدایی(1). پنجشنبه 16 آبان 1392. نوع مطلب : متن نمایشنامه. نویسنده : باران محبت. نویسنده :بی بی فاطمه وطن خواه. صابون در حالی كه از سمت راست صحنه از كیف بیرون می آید. دلم از دستش پر خونه / و شعر می خواند./. اما او / سكوت،. آه می کشد. سپس خودش را معرفی می کند./. راستش می شناسی من را؟ و شعر می خواند./. از دست من بیزار است. می شناسی من را. اسم من صابون است. اما این دختر كثیف و بد از من خیلی كم استفاده می كنه. از سمت چپ سرجای...
ღ☂ خـــ√ـيــال خیـــــس فرزانه ☂ ღ
ღ خ يال خیس فرزانه ღ. ب اران که میبارد راه می افتم.م ن بغض میکنم،آسمان گریه. تنها نیستم من امیر. 21 بهمن 91 دوتا شدیم. ماشاالله لا حول ولا قوه الا بالله! پنجره ي اتاق باز. زندگي ورق مي خورد انگار! ح الا که رفت ه ای. دل م برای ت و. بیش تر از خ ودم می س وزد! ف کر می کن ی. کس ی به اندازه ی م ن. دوس تت خواهدداش ت؟ در دل من چیزیست . مثل یک بیشه نور. مثل خواب دم صبح . و چنان بے تابم. که دلم مے خواهد . بدوم تا ته دشت. بروم تا سر کوه . که مرا مے خواند . مبادا که مکدر شود خوش باوری کودکانه ام با نوازشی مسموم!
Elena Baranbaeva - Investment partnerships
Mob: 7 904 320 00 48. How about new business opportunities in new countries:. New markets for your products and services. New suppliers for your business.
باران بهانه بود تا زیر چتر تو تا انتهای کوچه بیایم...!!
باران بهانه بود تا زیر چتر تو تا انتهای کوچه بیایم! تو ذکر مرا بخوان. روز از پس روز دانه به دانه تسبیح گرداندم. به تسبیح می ماند زندگی این روزهایم. تسبیح به سخن آی و این بار تو ذکر مرا بخوان. آشکار کن آنچه به آتش کشید مرا که تو همدم دستان منی و گواهی که. من چه با درد نوشتم و او چه با لبخند به آتش کشید. من چشم فرو بستم بر این آتش . به همین تسبیح قسم! نوشته شده در چهارشنبه 94/2/30 ساعت 7:41 صبح توسط یاسی نظر. میگویند روح جاودان است ومثلا او همان اوست و تو نمیشود. تو"تو ی من" بودی و بس! مگر میشود خدای عزیزم؟
باران بهانه بود | وبلاگ فارسی
خوشبختی آیا راه خانه من را خواهد یافت؟ دارم عروس می شوم! وچقدر این وازه را انتظار کشیدم.چقدر پدر آرزوداشت دیدن دخترکش را در لباس بخت.و چقدر نیامد . ادامه مطلب. من و زندگی . سلام دوستانم عزیزم. نوشتنم شده سالی یکبار! آنهم شاید دیگر فقط برای خودم . شاید این روزها همان شادترین روزها را تجربه میکنم . ادامه مطلب. مگو که وهم بود داستان عشق ما ،عشق که وهم نیست در زندان عقربه های ساعت نمی پرد ،می خزد من برای . ادامه مطلب. شهلا جاهد .لیلا اسفندیاری . ادامه مطلب. شهریور هندوانه ای من! زنانی که با گرگها می رقصند.
بـــــــاران بهــــــــار
بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم. گریه ام می گیرد. آسمانی به رنگ تنهایی(علی). گالري عکس هاي زیبا. کدهای آهنگ پیشواز ایرانسل. سایت اجتماعی فارس عرب. حالا که از یاد برده ام تو را. و تمام آهنگ های دنیا. کاسه ی داغ ت ر از آش شده اند! سه شنبه ۲۸ آبان۱۳۹۲ ] [ 7:31 ] [ سارا ]. براے دل خودم مے نویسم . براے دغدغہ هاے خودم. براے شانہ اے کہ تکیہ گاهم نیست! برای دلے کہ دلتنگم نیست . براے دستے کہ نوازشگ ر زخم هایم نیست . براے خودم مے نویسم! بمی رم براے خ ودم کہ اینقدر تنهاست! سه شنبه ۷ آبان۱۳۹۲ ] [ 9:16 ] [ سارا ].
جریمه های عاشقی
بهترین شعرهایی که خواندم. برف روی خط استوا. پنل اس ام اس. پایان نامه ارشد دکترا. تاريخ : 10:45 نویسنده : -. حالا چه وقت شاعر شدن است؟ نمی شود که تو هر وقت دلت خواست. یادت را هوار کنی روی دلم. و یقیه احساسم را سفت بچسبی. و من وسط این همه آدم. هی مدام حواسم به تپش های دلم باشد. به اینکه دستم یک وقت نلرزد. بغضی در صدایم نلغزد. نمی شود که تو بی هیچ اجازه ای. برای خودت بروی و بیایی. و خیالت هم نباشد. که قلب جزو اموال شخصی آدم ها ست! چراغ قرمز ها را رد می کنی! یکطرفه ها را می پیچی! و آنقدر بی محابا. که تمام آن...
آخــریــن رهـــگــــذر
اين روزها بيشتر دلم يادت ميكند دست خودم نيست تقصير عشق توست گاهي شك ميكنم كه با هم بوديم يا نه اما چطور دلمان آمد بي خداحافظي جدا بشيم شايد دل ما سنگترين دل بود فقط به خاطر تو ميخواهم مثل قبل شروع كنم به نوشتن عاشقانه هام شايد اين راه باعث بشه لبخندي بزنم دوستت دارم. تاريخ پنجشنبه هفدهم بهمن 1392ساعت 19:23 نويسنده باران. از آدمهایی که کلمه دوستت دارم را به بازی. بی پروا آن را در وبلاگ های دروغین و مکان ها و زمان هایی به جا میگذارند. شاید عشق های بیگناه وجود داشته باشد. قلبم و لبخندم بدون تو وجود ندارند.
باران بهاری
هرچه هستی باش اما باش. ما همچنان امیدواریم . روزگار می آید و می گذرد. ما همچنان امیدواریم که بیایی و بمانی. و شادمانترین جشن زندگیمان بهانه بودن تست. نوشته شده در 92/11/04. ساعت 1 قبل از ظهر توسط باران. باز هم اندوه بی اندازه شد. باز هم اندوه بی اندازه شد داغ بی همسایگی ها تازه شد. سال پیش سری به خانه تو زده بودم عزیزی از دست داده بودی تسلیت و آرزوی صبوری . چندی نگذشت که عزیزی از دستم رفت تو آمدی و تسلیت و آرزوی صبوری. امروز سرسری سری به تو زدم باز هم اندوه بی اندازه شد. تسلیت دوباره رفیق قدیمی ام.
سرزمین آرزوها
آخرین جرعه ی این جام. خداروشکر.همیشه خوب باشین. میدونم خیلی تاخیر داشتم.واقعا پوزش. نمازو روزه هاتون قبول باشه. با این روزای داغ تابستون چه میکنید؟ ایندفعه با یه شعر اومدم. من که عاشششقشم.خیلی قشنگه. اگه خوندین نظرتونو راجع بهش بگین. چیست در زمزمه ی مبهم آب؟ چیست در همهمه ی دلکش برگ؟ چیست در بازی آن ابر سپید،. روی این آبی آرام بلند،. که تورا می برد اینگونه به ژرفای خیال؟ چیست در خلوت خاموش کبوترها؟ چیست در کوشش بی حاصل موج؟ چیست در خنده ی جام؟ که تو چندین ساعت،. مات و مبهوت به آن می نگری؟ نه به ابر ،.
