shekofaghalam.blogfa.com
انجمن نویسندگان "گم نام "شکوفا - یک ایده ی خوب
http://www.shekofaghalam.blogfa.com/post/27
انجمن نویسندگان گم نام شکوفا. اطلاع رسانی مسابقات هنر کشوری. یک ایده ی خوب. قراره به زودی توی وبلاگ متن هایی رو به عنوان مرجع داستان کوتاه از افراد صاحب سبک در این حوضه قرار داده بشه و متن این مطالب در اختیار دوستان تازه کار قرار بگیره. باشد تا در کنار تلاش فردی،در کنار تجربه و راهنمایی های دوستان انجمنی ، بتوانند اثر های متفاوت و قابل تاملی را خلق کنند. جایزه ی ادبی بوشهر. زمان و مکان نمایشگاه کتاب ۹۱ اعلام شد. نتایج جشنواره ملي دوسالانه جايزه بزرگ ادبي بوشهر. جدایی نادر از سیمین اسکار گرفت. انجمن نویسن...
shekofaghalam.blogfa.com
انجمن نویسندگان "گم نام "شکوفا - زمان و مکان نمایشگاه کتاب ۹۱ اعلام شد
http://www.shekofaghalam.blogfa.com/post/33
انجمن نویسندگان گم نام شکوفا. اطلاع رسانی مسابقات هنر کشوری. زمان و مکان نمایشگاه کتاب ۹۱ اعلام شد. شبستان- زمان و مکان برگزاری نمایشگاه کتاب تهران (که در سومین جلسه شورای سیاستگذاری بیست و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران مورد تأیید و تصویب اعضا قرار گرفت) از سیزدهم تا بیست و سوم اردیبهشت ماه سال جاری در مصلای بزرگ امام خمینی (ره) تعیین شد. منبع : همشهری جوان. جایزه ی ادبی بوشهر. زمان و مکان نمایشگاه کتاب ۹۱ اعلام شد. نتایج جشنواره ملي دوسالانه جايزه بزرگ ادبي بوشهر. جدایی نادر از سیمین اسکار گرفت.
shekofaghalam.blogfa.com
انجمن نویسندگان "گم نام "شکوفا - روایت تازه
http://www.shekofaghalam.blogfa.com/post/38
انجمن نویسندگان گم نام شکوفا. اطلاع رسانی مسابقات هنر کشوری. قراره یک کار هایی صورت بگیره .قراره این انجمن دوباره پا بگیره قرار بازم کنار هم داستان بخونیم .بهتون میگم. جایزه ی ادبی بوشهر. زمان و مکان نمایشگاه کتاب ۹۱ اعلام شد. نتایج جشنواره ملي دوسالانه جايزه بزرگ ادبي بوشهر. جدایی نادر از سیمین اسکار گرفت. یک ایده ی خوب. یک جای دنج برای خواندن نوشته هایی که گاه خودمان هم حوصله شنیدنشان را نداریم.ما اینجا جمع میشویم تا داستان هایمان را بخوانیم شاید اینجا همان جای دنجی باشد که تو هم دنبالش میگردی.
shekofaghalam.blogfa.com
انجمن نویسندگان "گم نام "شکوفا - نتایج جشنواره ملي دوسالانه جايزه بزرگ ادبي بوشهر
http://www.shekofaghalam.blogfa.com/post/30
انجمن نویسندگان گم نام شکوفا. اطلاع رسانی مسابقات هنر کشوری. نتایج جشنواره ملي دوسالانه جايزه بزرگ ادبي بوشهر. پس از بررسی آثار رسیده به دبیرخانه ، هیأت داوران جایزهی ادبی بوشهر. آقای احمد آرام ،. آقای علی خدایی، آقای ابوتراب خسروی،آقای عنایت سمیعی و خانم شیوا مقانلو). خود را به شرح زیر اعلام نمود:. نفرات راه یافته به دور نهایی داوری داستان کوتاه منتشر نشده، به ترتیب حروف الفبا، عبارتند از:. سعید بردستانی، مرضیه جوکار، علی رحمانی قناویزباف، کوروش رشنو، مرجان ریاحی،. ب) رمان منتشر نشده:. اسفند ماه سال 90.
shekofaghalam.blogfa.com
انجمن نویسندگان "گم نام "شکوفا - چهار شنبه 26بهمن
http://www.shekofaghalam.blogfa.com/post/28
انجمن نویسندگان گم نام شکوفا. اطلاع رسانی مسابقات هنر کشوری. جلسه این هفته با شادابی خاصی تحت تاثیر یک اتفاق مهم برگزار شد.به رقم تمام کاستی ها و سنگ اندازی ها و مشکلات همیشگی انجمن داستان شکوفا یک ساله شد. از تمامی دوستانی که در این یک سال برای پیشرفت انجمن و اعضا،بی هیچ چشم داشتی و بدون هیچ حسدی مارا یاری کردند ممنون و سپاس گزاریم و تشکر ویژه ای هم از سر کار خانم علیرضایی که در این مدت همیشه همراهمان بودند و مایه دلگرمی مان. امید است در اینده سفر های دور و نزدیک بسیاری را تجربه کنیم. جایزه ی ادبی بوشهر.
irandastan.blogfa.com
انجمن داستان ایران - مرز
http://irandastan.blogfa.com/post-68.aspx
خدا به خیر کنه! خاکزاد دستی به پیشانی خیلی بلندش کشید و آن انتهای پیشانی دستاش را تکیهگاه سرش کرد. شعلهی آبی بخاری تنها روشنایی اتاق بود. گیتی دراز کشید سمت خودش و لحاف را کشید تا زیر سینهاش: خواب آتیشسوزیای چاهها رو میدیدی باز؟ یا دلواپسی واسه سیاوش؟ خاکزاد چیزی نگفت، هنوز همانجور نشسته بود. گیتی گفت: خاکزاد! به نظرت سیاوش حالا دیگه رد شده؟ خاکزاد سرش را از روی دستاش بلند کرد و گفت: نمیدونم. به چیزهای خوب فکرکن! سیاوش که بره چی دیگه خوبه؟ نکنه بلایی سرش بیاد؟ خواب چی میدیدی خاکزاد؟ همون خوابای هر شبی.
irandastan.blogfa.com
انجمن داستان ایران - سنگ سیاه/ محمدرضا صفدری
http://irandastan.blogfa.com/post-76.aspx
سنگ سیاه/ محمدرضا صفدری. آنكه بلند بود و مویش كمی ریخته بود، گفت: "دیگه چه نوشته؟ هیچی، هر چه بود خواندم.". از سه روز پیش چند بار پرسیده بود: "دیگه چه نوشته، خداكرم؟ خداكرم هم خوانده بود كه زنت ناخوش سخت است. اگر پیالة آب توی دستت است، بگذارش زمین و زود بیا، مبادا پشت گوش بیندازی. دیگر غورهبازی درنیاور. آنچه بر سر ما آوردی بس نیست؟ از بس چشمت همهاش دنبال پول است، شاید ناخوشی ماه بگم یا از آن بدتر هم برایت چیزی نباشد. دوباره میگویم اگر شیر مادرت را خوردهای و پای سفرة پدرت نشستهای، هر چه زودتر بیا و برو.
irandastan.blogfa.com
انجمن داستان ایران - صبحانه در پارکینگ
http://irandastan.blogfa.com/post-78.aspx
از آن موقعی که میکاییل موقع گل کاری توی حیاط آن مجسمهی مومی را پیدا کرد اوضاع انگار به هم ریخت. داد و هوار کشیده بود و مثل جن زدهها پریده بود بیرون. من و بیژن توی آتلیه داشتیم عکسها را روتوش میکردیم که صدایش را شنیدیم. علی زودتر از همه پریده بود بیرون و تورج از پنجره خانهاش آویزان شده بود تا ببیند چه شده. این مسخرهبازیها چیه میکاییل؟ بگو چی شده و خلاص. فکر کنم طلسم باشه. میکاییل به هوش آمد و سر تکان داد و گفت:. نباید بهش دست میزدید. نباید کفنش را باز میکردید. تورج که حالا از پنجره آویزان شده بود گفت:.
irandastan.blogfa.com
انجمن داستان ایران - آخرین داستان
http://irandastan.blogfa.com/post-67.aspx
نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم مرداد ۱۳۹۰ساعت 12:22 توسط انجمن داستان ایران. صبحانه در پارکینگ/پونه ابدالی. باید نهایت استفاده رو از این آبلیمو ببری/جلال الدین قاری. هفت خاج رستم/یارعلی پورمقدم. گلی ترقی/انار بانو و پسرانش. سرت به كار خودت باشه بچه! داستان ترجمه/پلک زدن/دیوید ویلنگتون. ابر صورتی/علیرضا محمودی ایرانمهر. روز جهانی داستان کوتاه. آن دزدي كه چور مي كرد/افغانستان. نرسیده به ییلاق/علی رحمانیان. باغ وحش کوچک/امیر رضا جلالیان. پايگاه تخصصي داستان كوتاه/ شيراز. امار لحظه به لحظه جهان. نشريه جن و پري.
irandastan.blogfa.com
انجمن داستان ایران - چگونه نویسنده شدم/پل آستر/ترجمه مهبودی
http://irandastan.blogfa.com/post-65.aspx
چگونه نویسنده شدم/پل آستر/ترجمه مهبودی. دوستان پدر و مادرم در استادیوم پولو گراند یک جایگاه اختصاصی داشتند، و یک شب آوریل دسته جمعی رفتیم تا بازی جاینتس را مقابل میل واکی بریوز تماشا کنیم. نمی دانم کدام تیم برد؟ با تمام شهامتی که در خودم سراغ داشتم به طرفش رفتم و این کلمات را به زور و با زحمت فراوان گفتم: آقای مایز میشه لطفا به من امضا بدین؟ بیست و چهار سالش بیشتر نبود ولی هر کاری کردم نتوانستم او را به اسم کوچکش صدا بزنم. گفت: حتما بچه جون حتما، مداد داری؟ صبحانه در پارکینگ/پونه ابدالی. انجمن قصه ي دزفول.